سالروز قتل امیرکبیر

۲۰دیماه سالروزفرمان قتل امیرکبیرصدراعظم ناصرالدین شاه قاجار

سرانجام دشمنی امثال آقاخان نوری و مهدعلیا و... و نادانی ناصرالدین شاه باعث شد، امیرکبیر از صدارت و تمام مشاغل دولتی برکنار و چند روز بعد به کاشان تبعید شود.*

بعد از این ، اما بدخواهان امیر و مملکت ، از پای ننشستند و حکم قتل او را از شاه گرفتند و  علی خان فراش را روانه کاشان کردند تا امیر را به قتل برساند:

«چاکر آستان ملائک پاسبان، فدوی خاص دولت ابد مدت، حاج علی خان پیشخدمت خاصه، فراشباشی دربار سپهر اقتدار مأمور است که به فین کاشان رفته، میرزا تقی خان فراهانی را راحت نماید. و در انجام این مأموریت بین الاقران مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر بوده باشد.»

صبح روز حادثه

 صبح روز حادثه خبر آوردند که پیکی از تهران خواهد رسید که فرمان وزارت امیر و خلعتی شاه را می آورد.امیر اما به حمام رفت . شاید خبر رسیدن خلعت را باور کرده بود. علی خان فراش که به باغ فین رسید چاپار دولتی را در کنار در حمام دید که منتظر امیر بود که از حمام خارج امیر کبیرشود و پاسخ نامه ای را از وی بگیرد.

علی خان فراش دست وی را گرفت و با خود به حمام برد که وی زن امیر را از آمدنش مطلع نکند. مامورانش در دیگر حمام را مسدود کردند. امیر کبیر که از حکم قتلش مطلع شده بود ، با توجه به حقی که بر گردن علی خان داشت پرسید شما چرا مامور این کار شدید؟

 

امیر سپس درخواست کرد عزت الدوله را ملاقات کند و نزد وی وصیت کند اما علی خان آخرین درخواست عمر او را نپذیرفت و کار قتل را آغاز کرد: رگ‌های دست و پاهایش را بریدند و پس از مدتی خون‌ریزی علی خان فراش به میر غضب اشاره‌ای کرد.

 میرغضب با چکمه به میان دو کتف امیر کوبید. چون امیر به زمین در غلطید دستمالی در گلویش فشرد تا جان داد.

فراش به سرعت برخاست و گفت دیگر کاری نداریم. وی و همراهانش با اسبان تند رو به تهران بازگشتند.

پیکر امیر را ابتدا در همان کاشان دفن کردند ولی چند ماه بعد، به اصرار همسرش عزت‌الدوله کالبدش را به کربلا منتقل کردند و در اتاقی که درب آن به سوی صحن امام حسین باز می‌شد به خاک سپردند.

بازتاب های داخلی و خارجی

روزنامه وقایع اتفاقیه سه روز پس از قتل امیرکبیر نوشت: «میرزا تقی خان احوال خوشی ندارد و صورت و پاهایش ورم کرده است». دو روز بعد در خبری کوچک نوشته شد: «میرزا تقی خان که سابقاً امیرنظام و شخص اول این دولت بود شب سه‌شنبه در کاشان وفات یافت.»

روسیه و انگلستان به شدت به قتل امیرکبیر اعتراض کردند. وزیر خارجه انگلستان نامه شدیداللحنی نوشت و حتی برای اطمینان از انعکاس درست آن، ترجمه‌اش را در لندن انجام داد. در این نامه آمده است:

دولت انگلیس تفاصیل این امر شنیع و وحشی منشانه را شنید... هرگاه پس از این قتل بی ترحمانه مرحوم امیر، گناهان دیگر از این قبیل صدور یابد بر دولت انگلیس لازم خواهد بود که به دقت بپرسند آیا شایسته فخر تاج انگلیس و لایق حقوق مملکت آدمی منش انگلستان است که وزیرمختار آن مقیم مملکتی باشد که در آنجا مشاهده کند ارتکاب اموری را که آن قدر مصادم انسانیت باشد.

وزارت خارجه روسیه نیز نامه اعتراضی را تسلیم مصلحت گزار ایران در سن‌پترزبورگ نمود که نوری را وادار به پاسخ نمود. تزار روسیه همچنین در دیدار سفیر بریتانیا مراتب «خشم و وحشت» خود را از «قتل وزیر فقید شاه» ابراز داشت و سخن موهنی نیز به زبان آورد: "ایرانی‌ها چنان مردمی‌اند که نه قانون دارند و نه ایمان."

موضوع قتل امیرکبیر همچنین در مطبوعات این کشورها به طور گسترده مطرح شد.

وزیر مختار انگلیس در یکی از گزارش‌هایش می‌نویسد پول دوستی که صفت بارز ایرانیان است به هیچ وجه در امیر راهی ندارد. همه وی را فردی مورد اطمینان و غیر قابل فساد می‌دانستند. دکترپولاک اتریشی می‌نویسد: پولهایی که به امیر می‌دادند و نمی‌گرفت همگی خرج کشتنش شد.حمود محمود: انسان وقتی که تاریخ این سه سال و اندی را که امیر نظام مصدر امور مملکت ایران بوده مطالعه می کند، روحش شاد و قلبش از خوشحالی درون سینه می تپد. ولی همین که به آخر روزگار او می رسد به زمین و زمان نفرین می کند و ازدرون دل، با آه سوزناکی به مسببین اصلی این ۱۳۲ -رفسنجانی، امیر کبیر قهرمان مبارزه با استعمار، ص ۱۳۳ ۱۳۱ -ناظم االسالم کرمانی- تاریخ بیداری ایرانیان ص ۱۸ ۰۸۳ ` جنایت که ملتی را به ماتم او نشاندند، لعنت می گوید. او و قائم مقام این دو مرد بزرگوار، از جانب خداوند متعال برای نجات ملت ایران مأمور بودند. افسوس و هزار افسوس که دست غدار داخلی به تحریک دسایس ریشه عمرآنها را قبل از آنکه به انجام مأموریتی که از جانب خداوند ۱۳۲ داشتند موفق شوند قطع نمود. رابرت گرانت واتسن: هر سال که بر مرگ میرزا تقی خان می گذرد، بر نام نیکش می افزاید، از آنکه می بینند چه اندازه بیهوده است که وزیر کاردان دیگری را بیابند که اصلاحات او را دنبال کند،دوره کوتاه دولت امیر، چون عصر درخشانی در تاریخ جدید ایران جلوه گراست ... امیر نظام دشمن فساد اخلاق بوده و بر ضد این دشمن عمومی جداً مبارزه می نمود و تصمیم داشت اخلاق ناپسندیده را به کل از میان ایرانی ها براندازد و در زمان خود از فساد اخلاق جداً جلوگیری کرد.  میرزا تقی خان خود کسی نبود که اسم مداخل یا رشوه پیش او برده شود این مرد بی طمع تمام اصول و رشته های مذموم- یعنی مداخل و رشوه- را بر هم زد و از بین برد و ارتکاب آن را به کلی موقوف نمود. پولدوستی که طبع ملی ایرانیان است در وجود امیر بی اثر است و او یکی از افراد انگشت شمار در این مملکت می باشد که فقط و فقط سعادت و نیکبختی وطنش را در دل دارد.محمد یوسف ریاضی هروی در عین الوقایع : خلاصه آن یکه مرد یکی از مردمان دانشمند همت بلند بود که اگر دنیای بی وفا با اقبال آن مرحوم مساعدت می کرد و مغرضین شهریار ایران را درباره او مشتبه نمی کردند ، یحتمل این مملکت بهترین ممالک روی زمین و این ملت دارا تر از عموم صفحه عالم محسوب می شدند و همه روزه ملک و مکنت و نقوس ایران در تزاید بود و قواعد دولت نیز نظمی شایان می گرفت . دکتر اسماعیل یزدی: امیرکبیر ، که باید او را ابر مرد مصلح تاریخ سیاسی ایران دانست، در دوران صدارت )نه چندان طولانی( خود، با وجود چالش آفرینی های فراوان برایش،تحولات سیاسی و اجتماعی بسیار نظرگیری را پدید آورد به میزانی که می توان گفت پیش از امیرکبیر مانندش در ایران روی نداده بود. امیرکبیر توانست در راستای استقلال، رشد و شکوفایی کشور در تمامی زمینه ها، ضمن حفظ حرمت و عزت ملی با اقتدار عمل کند. همدستی و هم داستانی درباریان و سعایت ناجوانمردانه آنها در نهایت،  ننگ و رسوایی تاریخی قتل امیرکبیر را به بار آورد.

نظر شما