ارسال شده توسط مدیر سایت۲ در .

به گزارس سایت دارالفنون استاد معتضد پژوهشگر و تاریخ شناس نامی ایران طی یادداشتی تاریخچه مدرسه تاریخی دارالفنون را به رشته تحریر در آوردند.
بخش از این یاداشت را ملاحظه می فرمایید:
دارالفنون و معلمین اتریشی و مجارستانی
امیرکبیر با توجه به سفری که در دوران خدمت در دربار عباس میرزا به سنپترزبورگ کرده بود و با سابقهای که از حضور مستشاران فرانسوی و انگلیسی در تبریز داشت تأسیس دارالفنون را امری ضروری برای ترقی فرهنگی و اجتماعی و نظامی کشور می دانست. جان یا ژان داودخان ارمنی فرستاده ایران به اتریش رفت و دولت اتریش-هنگری طی یک موافقتنامه محرمانه پذیرفت معلمان ومشاقان مورد نیاز دولت ایران را به این کشور اعزام دارد. با هریک از معلمان مزبور قرارداد جداگانهای بسته شد.
کاپیتان زاتی |
Zattie |
معلم مهندسی، معلم پیاده نظام و تاکتیک نظامی (رزم آزمایی) |
کاپیتان گومنز |
Gomones |
معلم |
نایب اول کرزیر (کرشش) |
Krezier |
معلم توپخانه |
نایب اول نمیرو |
Nemiro |
معلم سوار نظام |
کارنتا |
Carnotta |
معلم معدنشناسی |
دکتر پولاک |
Polak |
معلم طب و جراحی و تشریح، علوم طبیعی و داروسازی |
فکتی |
|
معلم علوم طبیعی و داروسازی (فکتی ایتالیایی بود) |
گومنز و نمیرو مدتی پیشتر به تهران رسیده بودند، دیگران در ۲۷ محرم سال ۱۲۶۸ هـ . ق ۲۴ (نوامبر سال ۱۸۵۱ میلادی)،
دو روز پس از برکناری امیرکبیر از مقام صدراعظمی به تهران رسیدند. کسی به استقبال آنان نرفت. اما امیر جان داودخان را خواست و به او تأکید کرد: این نمسه ای های بیچاره را که من به ایران آوردهام و اگر سرکار بودم موجبات آسایش خاطر آنان را فراهم میکردم میترسم به آنها خوش نگذرد. سعی کن که کارشان روبه راه شود (پولاک، ص ۳۶، امیرکبیر و ایران و سفرنامه پولاک)
بارون گومنز: معلم پیاده نظام و مشاور امیر در اصلاح نظام قرار بود دو سال در ایران بماند ولی چند ماه زودتر در اوایل ۱۲۶۹ هـ . ق استعفا داد و رفت.
کرزیر: معلم توپخانه و ریاضیات و تاریخ نظامی. مترجم او میرزا زکی مازندرانی علی آبادی از تحصیلکردههای فرانسه، از کسانی بود که در تهران سیستم تلگراف کشید.
نمیرو: معلم سوارنظام و مربی سپاه، مترجم او آندره نمساوی بود که سالها در ایران زندگی میکرد و پیشه خیاطی داشت.
زاتی: مهندس نظام و معلم ریاضیات. مترجم او میرزا ملکم خان ارمنی بود. او در ۶ ربیعالثانی ۱۲۷۰ هـ. . ق در تهران درگذشت. جنازهاش در کلیسای ارامنه در محله دروازه مدفون شد. چون کارنتای مجارستانی نیز در همانی ایام در گذشته بود، دستور معاینه جنازه زاتی داده شد. پزشکان فرنگی شهادت دادند که او از بخار زغال و با توجه به نقاهتی که داشته، خفه شده است.
کارنتا: معلم معدنشناسی، مترجمین او میرزا رضای کاشانی و میرزا آقای تبریزی بودند. راجع به معادن البرز مطالعاتی کرد و از سفر مازندران تعدادی سنگ و معدن همراه آورد. او در ربیع الثانی ۱۲۷۰ هـ . ق به مرض غش و تب و نوبه در تهران درگذشت. زحمات زیادی برای شناسایی معادن ایران کشید.
دکتر پولاک: معلم طب و جرای و کحالی (چشم پزشکی) مترجم او محمدحسینخان قاجاربود. پولاک ۲۰ شاگرد داشت. از او کتاب بسیار جامع و جالبی درباره ایران باقی مانده است. کتاب تشریح او در سال ۱۲۷۰ به چاپ رسید. او پس از حدود ده سال اقامت در ایران در سال ۱۲۷۷ هـ . ف به اتریش بازگشت و شرح حال مشکلات خود را نوشته است.کتاب او دایرهالمعارفی درباره ایران است. ناصرالدینشاه در سفر سال ۱۲۹۰ هـ . ق/ ۱۸۷۳ میلادی خود به اتریش با با پولاک دیدار کرده و نوشته که وی ازدواج کرده و کمی پیرتر به نظر میرسد.
با هریک از معلمین اتریشی قرارنامه ای رسمی و محضری در نظارت خانه تجارت دولت اتریش در وین بسته می شد. مدت خدمت در ایران از دو تا پنج سال حتی شش سال در قرارنامه مشخص شده، و حدود ششصد تومان مواجب سالانه برای هرکدام تعیین شده بود. قرارداد قابل تمدید بود و در صورت فسخ دویست تومان بابت خرج راه به معلم مزبور پرداخت میگردید. در نامه امیرکبیر چهار هزار تومان برای مقرری و به منظور خرج راه چهارصد تومان تاکید شده بود. قرار شده بود یک دواساز و دو معدنچی غیر از استاد معدن هم استخدام شود و مواجب نه نفری مجموعاً پنج هزار تومان در نظر گرفته شده بود.
سامیر معلمان دارالفنون عبارت بودند: از کلنل متراتسوی ایتالیایی، دکتر شلیمر هلندی، ریشارد خان فرانسوی، آندره خیاط اتریشی که سرکلاس دروس معلمین اتریشی را ترجمه میکرد، میرزا ملکم اصفهانی، میرزا محسن، میرزا عبدالرسول، میرزا زکیعلیآبادی میرزا آقای تبریزی و حسینخان قاجار.
بنای دارالفنون
در اوایل سال ۱۲۶۶ هـ . ق در زمین واقع در شمال شرقی ارک سلطنتی در مکانی که قبلاً سربازخانه بود، سنگ بنای دارالفنون گذارده شد. میرزا رضای مهندس از شاگردانی که عباس میرزا به فرنگستان فرستاده بود، نقشه آن را کشید. محمدتقی خان معمارباشی آن را ساخت و بهرام میرزا شاهزاده قاجار بر آن نظارت داشت. قسمت شرقی تا اواخر ۱۲۶۷ پایان یافت و بقیه بنا تا اوایل ۱۲۶۹ به پایان رسید.
پنجاه اتاق منقش تذهیب شده به طول و عرض چهار زرع در چهار طرف مدرسه ساخته شد، با ایوانهای وسیع جلوی آنها، در گوشه شمال شرقی تالار تئاتر (تماشاخانه) احداث شد. در پشت دارالفنون کارخانه شمع کافوری، آزمایشگاه فیزیک و شیمی و دواسازی ساخته شد. چاپخانهای نیز بدان بنا منضم گردید، کتابخانه و سفرهخانهای هم ساختند.
در ورودی ابتدا به طرف خیابان ارک باب همایون بازی می شد. در کنونی به سوی خیابان ناصریه در سال ۱۲۹۲ هـ . ق ساخته شد. بودجه دارالفنون درسال تأسیس ۷۷۵۰ تومان بود. در سال ۱۳۰۷ هـ . ق بودجه آن سی هزار تومان شد.
ابتدا قرار بود سی نفر شاگرد چهارده تا شانزده ساله پذیرفته شود اما این عده در همان سال اول به ۱۵۰ تن رسید. دارالفنون روز یکشنبه پنجم ربیعالاول سال ۱۲۶۸ هـ . ق. رسماً و به ریاست میرزا محمدعلیخان وزیر امور خارجه گشایش یافت. او یک ماه و نیم بعد فوت کرد و عزیزخان آجودان باشی جانشین او شد و رضاقلیخان هدایت ناظم مدرسه گردید.
رشتههای درسی دارالفنون شامل هفت شعبه مهندسی، پیاده نظام، سواره نظام، توپخانه، طب، جراحی، معدنشناسی، علوم طبیعی شامل فیزیک، کیمیای فرنگی (شیمی) و دواسازی بود.
ضمناً تاریخ، جغرافیا، نقشهکشی، طب ایرانی، ریاضی، زبان فارسی، زبان عربی، زبان فرانسوی و زبان روسی بسته و متناسب با هر رشته تدریس میشد. عده شاگردان در سال اول ۱۱۴ تن بود. مهندس ۱۲ تن، توپخانه ۲۶ تن، پیاده نظام ۳۹ تن، سواره نظام ۵ تن، طب و جراحی ۲۰ تن، فیزیک و شیمی و دواسازی ۷ تن، معدنشناسی ۵ تن. در اواخر سلطنت ناصرالدینشاه بنا به نوشته کرزون نظام پیاده، توپخانه، سوار ۷۵ تن، شعبههای مختلف علم و فن ۱۴۰ تن، زبان فرانسه ۴۵ تن، زبان انگلیسی ۳۷ تن، زبان روسی ۱۰ تن، نقشهکشی ۸۰ تن.
دوره دارالفنون در سالهای بعد به هفت سال رسید. در تالار تئاتر آن گهگاه لومر معلم فرانسوی و زینالدوله پیسهایی بر صحنه می آوردند که کم کم متروک شد. در چاپخانه دارالفنون کتابهای زیادی به شیوه چاپ سنگی به طبع رسید. عکاسخانه عبدالهخان قاجار عکاس رسمی دولت هم بالای مطبعه (چاپخانه) قرار داشت. شاگران هریک از شعبههای هفتگانه پوشاک مخصوصی داشتند. سالی دو دست لباس تابستانی و زمستانی داده میشد و روزانه یک وعده ناهار نیز به شاگردان می دادند. بازدیدهای شاه و بزرگان از دارالفنون انجام میگردید و به شاگردان ممتاز انعام هم میدادند.
منتظر انتشار بخش های دیگر این یادداشت باشید....
نظر شما