امیرکبیر و انقلاب میجی

اول آبان ۱۲۲۷ ه ش ناصرالدین شاه به کمک میرزا تقی خان امیرکبیر وارد تهران شد و در روز بعد در قصر گلستان تاج گذاری کرد. از آن جایی که میرزاتقی خان در دستگاه وزیری دانشمند چون قائم مقام دوم بزرگ شده بود، با آن که بچه آشپز و روستازاده ای بیش نبود ولی با تعلیم و تربیت در منزل قائم مقام به قول امروزی ها تحصیل کرده و فرهیخته گردیده بود. او به این نکته کاملاً آگاه شد که هرگونه تحول فرهنگی، هنری، صنعتی و حتی انقلاب هایی که می توانست ملت ها را از انحراف و کجراهه برهاند، در گرو سواد و درک مسائل سیاسی، اجتماعی و علمی است  . از این جهت از ابتدای صدارت خود در جوار کلیه اصلاحاتی که کرد شاه را مجبور کرد که سلطنت کند نه حکومت. مجدانه تصمیم به تاسیس مدرسه ای گرفت که در آن اکثر علوم زمان را به نوجوانان ایرانی بیاموزند و آن را «دارالفنون» که ترجمه واژه اروپایی «پلی تکنیک» (Poly technic) است، نام نهاد.

میرزاتقی خان کوشش های لازم در زمینه ساخت مدرسه و استخدام معلمین خارجی و استادان ایرانی یعنی همان کسانی که در دوره عباس میرزا به اروپا رفته و متخصص شده بودند را انجام دا د  ولی در زمان افتتاح این مدرسه او در حالت تبعید در باغ فین کاشان بود. کاری که امیرکبیر کرد در واقع در حکم انقلاب فرهنگی و سیاسی بود و اگر امیر با دسیسه سیاستمداران «آنگلوفیل» (طرفدار انگلستان) و «روسوفیل» (طرفداران روسیه) و دستور ناصرالدین شاه کشته نمی شد،  شاید وضعیت ایران کنونی از کشور ژاپن نیز بهتر می شد. زیرا امیرکبیر توانست دارالفنون را ( در ۱۸۵۴ میلادی= ۱۲۳۳ شمسی= ۱۲۶۸ قمری) آماده بهره برداری نماید و در همان سال خود به قتل رسید و ثمره تاسیس این نهاد بزرگ فرهنگی خویش را ندید.

اگر او زنده می ماند، با اقدامات تدریجی و گام به گام پادشاه قاجار را از اریکه دیکتاتوری به یک مقام تشریفاتی مبدل می ساخت و بدون خونریزی فرمان تشکیل مجلس و آن چیزی که فرنگ رفته ها به آن «کنستی توسیون» (constitution) یا «کنستی تیوشن» (قانون اساسی و مشروطیت) می گفتند می رسید. ژاپنی ها اقدامی شبیه به کار امیرکبیر را در چهارده سال بعد یعنی در ۱۸۶۸ در زمان امپراتوری «موتوسو هیتو» (Mutsuhito) به اتفاق صدراعظمش «هیرو بومی ای تو» (Hirobumi Ito) انجام دادند و دست «شگون ها» (Shogoun) یا سپهسالاران کل و عوامل نفوذی سنت گرا، مرتجع و فاسد را از دربار ژاپن کوتاه کردند. از ۱۸۶۸ تا ۱۸۸۹ یعنی به مدت ۲۱ سال آنها با ساختن دارالفنون هایی شبیه اروپا و فرستادن محصل به خارجه و استخدام اساتید خارجی، ژاپن را به قول آلبرماله مورخ فرانسوی به اندازه ششصدسال جلو بردند.

سرزمینی که به صورت سنتی به کشور آفتاب طالع معروف بود در اثر این دگرگونی بزرگ فرهنگی  که در تاریخ ژاپن به «انقلاب میجی» (Meigi) (نهضت صلح روشن) معروف بود در ردیف قدرت های اروپایی قرار گرفت. به طوری که در ۱۹۰۵ میلادی (۱۲۸۴ شمسی) ژاپن یگانه کشور آسیا بود که روسیه، یعنی بزرگترین کشور اروپایی، را طی جنگ دریایی تسوشیما شکست داد. و در واقع آفتاب بخت ژاپن طالع گردید و در زمره قدرت های بزرگ جهان درآمد. میرزاتقی خان امیرکبیر چهارده سال قبل از ژاپنی ها دست کسانی چون سلطنه ها، دوله ها و افراد فاسد بانفوذ را از دربار کوتاه کرد. آنها در دربار ناصرالدین شاه همان مقامی را داشتند که شگون ها در دربار ژاپن، ولی افسوس که دست اجنبی این رادمرد را از ایران گرفت.

شاهزاده سنگدلی چون مسعود میرزا ظل السلطان فرزند ناصرالدین شاه در تاریخ مسعودی اعتراف به قتل او به وسیله پدرش می کند و می نویسد: «میرزا تقی خان امیرنظام در اوایل دولتش مدرسه برپا کرد و ترتیب قشون داد و کارهایی کرد. آنچه که ما امروز داریم از آثار این مدرسه است اما بیچاره سرش را در این راه داد. از روی انصاف بگویم و خدا را به شهادت می طلبم که در مورد مقام آن مرد نمک به حلال یکتا غلو نکردم. او از خواجه نظام الملک وزیر سلاجقه، صاحب بن عباد وزیر دیالمه و پرنس بیسمارک، لرد پالمرستون و ریشلیو فرانسوی و پرنس کارچه کف روس بحق با عرضه تر بوده است. در جمعه ۱۷ ربیع الاول ۱۲۶۸ در حمام کشته شد و او را فصد کردند و به دیار عدمش فرستادند ولی آثار او هنوز با قی است.» 

نظر شما