دارالفنون : هدف – سازمان – مدیریت – حاصل کار

نویسنده : اسفندیار معتمدی

نشریه : پژوهشنامه آموزشی شماره ۱۱۷ پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش دی ماه ۱۳۸۸

فرمانروایان ایران در سه دوره مختلف نسبت به آموزش و پرورش مردم احساس مسؤولیت کرده و مراکز آموزشی را به وجود آورده‌اند.
 
یکم: در دوره ساسانیان و پایه‌گذاری دانشگاه گندی‌شاپور که به دستور شاپور اول (۲۴۱ – ۲۷۱ میلادی) صورت گرفت. این دانشگاه مدت ۵ قرن در زمینه فلسفه، پزشکی، ریاضیات، نجوم اندیشمندان جهان و آثار آنها را گرد آورد و رونق داد و سرانجام پایه و مایه‌ای برای بیت‌الحکمه بغداد شد، و در سازندگی فرهنگ و تمدن اسلامی مؤثر افتاد.
 
دوم: در دوره سلجوقیان و پایه‌گذاری نظامیه‌ها در قرن پنجم هجری به دستور خواجه نظام الملک طوسی، وزیر مقتدر عصر سلجوقی بود. تأسیس مدارس نظامیه سبب بوجود آمدن مدارس مهم دیگری در دنیای اسلام شد. البته این مدارس با وجود گسترش زیاد بیشتر به مباحث دینی فقه و اصول و آن هم بر اساس اعتقادات مذهب شافعی پرداختند و به جای آن که مرکز آزادی برای بحث و گفتگوی علمی باشند، مانع پیشرفت جریان علوم در دنیای اسلام شدند و پیش از آن که چنگیز و تیمور نظم و امنیت جامعه را از میان بردارند محدودیتهایی که برای اندیشه و اندیشمندان غیر شافعی به وجود آورند، جامعه به رکود و انحطاط کشیده شد و مدت شش قرن اندیشه علمی در موضوع شناخت طبیعت از تحرک باز ماند. اما همین نظامیه‌ها الگویی برای دانشگاه‌های اروپا و مرکزی برای جمع‌آوری کتابها و بحث و بررسی آنها شد.
 
سوم: در دوره قاجاریه و تأسیس دارالفنون است. تأسیس دارالفنون از نظر موقعیت جامعه ایرانی یا تأسیس گندی شاپور و نظامیه‌ها کاملاً تفاوت داشت.
تأسیس دارالفنون در زمانی روی داد که علوم و فنون جدید در جهان عامل قدرت شده بود و ما که از آن غافل و بی‌نصیب بودیم ضعیف و ناتوان مانده بودیم و سرانجام در نبرد با دشمن مجهز، شکست خوردیم.
 
با روی کار آمدن میرزا تقی خان امیرکبیر (۱۲۶۴ ق / ۱۲۲۶ ش)  شرایط لازم برای سازندگی جامعه فراهم شد. امیرکبیر برای جبران عقب ماندگی‌ها چاره کار را در آن دید که به جای اعزام محصل به خارج یا استخدام مشاورین خارجی مرکزی برای آموزش علوم و فنون در ایران فراهم آورد و از معلمین خارجی استفاده کند. او پیش از این در مأموریت‌هایی که در زمان عباس میرزا نایب السلطنه به تفلیس – مسکو – پطرزبورگ داشت از مدارس جدید کارخانه‌ها و مؤسسات علمی روسیه بازدید کرده بود و متوجه اثر آنها در سازندگی جامعه شده بود. او در همان زمان جوانی،  برنامه کار را برای ساختن ایرانی نو در ذهن خود می‌پروراند.

 
امیرکبیر با هدف ترویج علوم و فنون جدید و به منظور رفع نیازهای نظامی و فنی کشور به ساختن دارالفنون فرمان داد. او محل ساختمان را خود شخصاً در مجاورت کاخ‌های سلطنتی و در مکانی که سربازان آموزش نظامی می‌دیدند با موافقت ناصرالدین شاه انتخاب کرد،‌و به میرزا رضاخان مهندس تبریزی که یکی از پنج نفر محصل اعزامی به لندن در زمان عباس میرزا بود دستور تهیه نقشه ساختمان را داد. نقشه ساختمان با استفاده از طرح عمارت سربازخانه ولیچ انگلیس در اواخر سال ۱۲۶۶ ق / ۱۲۲۹ ش آماده و محمدتقی معمار به ساختمان آن مأمور شد و کار را آغاز کرد.
 

در همین زمان امیرکبیر به مسیو جان داودخان، مترجم اول دولت علیه ایران چنین نوشت:
«عالیجاه فطانت و ذکاوت همراه زبده المسیحین، مسیو جان داود مترجم اول دولت علیه ایران را مرقوم می‌شود که چون برای مکتب خانة پادشاهی که در مقر خلافت باهره، بنیان شده است شش نفر معلم که کمال مهارت و وقوف را داشته باشند از قرار تفصیل:  معلم پیاده یک نفر، معلم توپخانه یک نفر، معلم هندسه یک نفر،‌معلم علم معادن یک نفر، معلم حکمت یعنی پزشکی و جراحی و تشریح یک نفر، معلم سوار نظام یک نفر ضرور و در کار است. لذا آن عالیجاه از جانب شرافت جوانب اولیای دولت علیه مامور و مرخص است که به مملکت نمسه (اتریش) و پروس رفته معلم‌های مزبور را از قرار تفصیل فوق تا مدت شش سال اجیر کرده با مخارج آمدن و رفتن قرار نامه نوشته به آن ها داده. هر قرار که عالیجاه به آنها بدهد در نزد اولای دولت ابد مدت، مقبول و ممضی است فی شهر شوال ۱۲۶۶»

انتخاب معلمان از اتریش به دلیل آن بود که اتریش چون انگلیس و روسیه و فرانسه منافع خاصی در کشور ما نداشت تا دارالفنون را به مرکز کشمکش‌های سیاسی تبدیل کند.
جان داوود خان به اتریش رفت و با بار یافتن به دربار فرانسوا ژرف (۱۸۳۰ – ۱۹۱۶ م) امپراطور اتریش درخواست ایران را اعلام کرد. امپراطور نماینده ایران را به گرمی پذیرفت و دستور همکاری لازم را صادر کرد. داود خان هم معلمین را انتخاب کرد و با هر کدام قرار دادی جداگانه منعقد نمود.
داود خان هفت نفر معلم استخدام کرد. این معلمان اتریشی در ۲۷ محرم سال ۱۲۶۸ / ۱۲۳۱ دو روز پس از عزل امیرکبیر به تهران رسیدند. با وجود این امیر سفارش آن‌ها را به جان داود خان کرد و گفت چندان که می‌توانی به آنان مهربانی کن و نگذار و ناراحت و پراکنده خاطر شوند. ناصرالدین شاه نیز از ورودشان با خبر و خوشحال شد و داودخان را به اعطای حمایل سرخ سرتیپی مفتخر کرد و مقدمات تأسیس دارالفنون فراهم شد.
در روزنامه وقایع اتفاقیه آمده است:
«در روز یکشنبه پنجم ماه ربیع نخستین از سال ۱۲۶۸ هجری مطابق سنه خامسه از جلوس سعادت مانوس، مدرسه مبارکه دارالفنون، واقعه در ارک محروسه تهران که بنا و انشاء از سال سابق شروع شده بود بر حسب امر فرمان مطاع افتتاح گردید و از آن تاریخ علوم مستظرف و فنون مستحدث و صنایع مستغرب که حکمای اروپا اساس آن‌ها را در ظرف چندین قرن برپا ساخته بودند در این تأسیس با تقدیس انتشار همی گرفت و اشتهار همی پذیرفت). و این تاریخ ۱۳ روز پیش از کشته شدن امیر کبیر بود».

نخستین رئیس تعلیم خانه محمدعلی خان شیرازی وزیر امور خارجه بود، که مدیریت او دیری نپاید و ریاست به عزیز اله خان مکری آجوادنباشی و پس از او به میرزا محمدخان امیرتومان رسید و سپس نوبت علی‌قلی‌خان اعتضاد السلطنه دانشمندترین مرد قاجار و عمومی ناصرالدین رسید. و پس از آن در خانواده هدایت مدتی موروثی شد و به ترتیب رضاقلی خان، علی قلی خان، جعفر قلی خان ریاست دارالفنون را بر عهده داشتند.
ساختمان دارالفنون در ۱۲۶۹ ق / ۱۲۳۲ ش به پایان رسید ودر چهار طرف مدرسه ۵۰ اتاق هم اندازه مربع شکل ۴ × ۴ با گچ‌بری‌های زیبا و نقشها و تذهیب‌های هنرمندانه ساخته شد. در جلو اتاق‌ها، حیاط دارالفنون و در وسط حیات حوض بزرگی قرار داشت که قنات آب شاه از مجرای زیرزمینی به آن راه می‌یافت.
برنامه کار مدرسه دارالفنون از دو ساعت پس از طلوع خورشید تا سه ساعت پیش از غروب آفتاب ادامه داشت. هنگام ظهر همه محصلین نماز را دسته جمعی به امامت شیخ محمدصالح می‌خواندند. معلمان و محصلان ناهار را به خرج دولت می‌خورند. هر دانش آموز در سال اول ۱۲ تومان کمک هزینه می‌گرفت. این مبلغ در طول سالها افزایش می یافت تا به ۴۰ تومان رسید. علاوه بر این هر محصل در سال دوبار لباس می‌گرفت. لباس دانش آموزان در هر رشته مشخص بود.
تا سال ۱۲۷۷ ق / ۱۲۴۰ ش علاوه بر روزهای ماه رمضان و اعیاد ملی و مذهبی و ایام سوگواری و تعطیلات تابستانی روزهای دوشنبه نیز تعطیل بود، به طوری که در هر سال حدود ۱۸۰ روز در مدرسه، کلاس درس بر‌پای بود. وقتی اعتضادالسلطنه در سال ۱۲۷۷ ریاست دارالفنون را بر عهده گرفت تعطیلی روزهای دوشنبه و بعضی روزهای دیگر را حذف کرد و تعداد روزهای کار را به بیش از ۲۰۰ روز رسانید.
بودجه دارالفنون در نخستین سال تأسیس ۷۷۵۰ تومان بود و این مبلغ، سال به سال افزایش یافت به طوری‌ که در سال ۱۳۰۷ ق / ۱۲۶۹ ش به سی هزار تومان بالغ شد. حقوق معلمان و خدمتگزاران مدرسه از هزینه سلطنتی پرداخت می‌شد. به سبب تأخیر در پرداخت حقوق زمانی که اعتضادالسلطنه وزیر علوم شد از شاه درخواست کرد که مالیات ملایر را به دارالفنون اختصاص دهند. این درخواست مورد قبول قرار گرفت و مخارج غذا و لباس از این محل تأمین می‌شد.
رشته‌های تحصیلی  در دارالفنون شامل هفت رشته پیاده نظام، سواره نظام، توپخانه، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانی‌شناسی بود. کلاسهای هر درس و هر رشته ثابت و مشخص بود. تمام رشته‌ها، درس تاریخ، جغرافی، ریاضی و زبان خارجه داشتند. زبان خارجی ابتدا فرانسه بود و بعد روسی و انگلیسی هم تدریس می‌شد. رشته‌های تحصیلی در دوره اول ۷ سال بود و بعد به ۵ سال و سرانجام به ۴ سال تقلیل یافت.
تعداد محصلان مدرسه  «بر حسب حکم اعلیحضرت قدر قدرت شهریاری روح العالمین فداه مقرر است که سی نفر بین چهارده و شانزده سال از اولاد خوانین و اعیان و اشراف در دارالفنون داراخلافه مشغول تحصیل علوم غریبه از بابت حکمت و هندسه و معدن شناسی و آداب جنگ و غیره باشند. البته آن دولت مهربان به همه مردم اخبار و ترغیب و تحریص نموده هر کس را که میل داشته باشند نزد  این جانب بیارود. که به اتفاق خود به حضور  اقدس همایون برده در شغل مزبور و تحصیل علوم برقرار نماید.»  (وقایع اتفاقیه)
در ابتدا قرار بود که فقط سی نفر محصل انتخاب شود، ولیکن تعداد محصلین در هنگام افتتاح دارالفنون ۱۰۵ نفر بود که پس از ۷ سال تحصیل مجموع شرکت‌کنندگان در امتحان پایانی ۹۱ نفر بوده است. نظامت مدرسه با رضاقلی خان هدایت، معروف لله باشی بود. رضاقلی خان مدت ۱۸ سال ناظم و رئیس دارالفنون بود. پس از او نظامت به پسرش جعفر قلی خان نیرالملک سپرده شد. رضاقلی خان هدایت در بسیاری از علوم زمان استاد بود. او در فلسفه و حکمت، عرفان، شعر و ادب فارسی و لغت آثار ارزنده‌ای از خود به جای گذاشته است. بخشی از تألیفات او عبارت است از: مجمع‌الفصحا، تذکره ریاض العارفین، اجمل التواریخ، سفرنامه خوارزم، فرهنگ انجمن آرای ناصری، منهج الهدایه، مظاهر الانوار، گلستان ارم و انیس العاشقین.
رضاقلی خان پس از اعتضاد السلطنه به ریاست دارالفنون برگزیده شد. اعتضاد السلطنه که عموی ناصرالدین شاه بود انسانی بزرگوار، آگاه و پر تلاش بود. هر روز در دارالفنون حاضر می‌شد و معلمان ایرانی و خارجی را تشویق به کار می‌کرد. در زمان او دارالفنون از اعتبار علمی خاصی برخوردار بود.

آموزش و پرورش در دارالفنون
معلمانی که از خارج برای تدریس در دارالفنون دعوت کرده بودند، زبان فارسی نمی‌دانستند. محصلان هم زبان خارجی نمی‌دانستند. کتاب و وسایل کار هم آماده نبود. شاگردان هم از خانواده‌های اعیان و اشراف بودند که کمتر توان کار مداوم و پر زحمت را داشتند. لیکن دانایی و توانایی و عشق به کار معلمان و تشویقی که از طرف شاه از آن‌ها می‌شد با سرعت غیر قابل وصفی محیط آموزشی مناسب فراهم کردند. مخصوصاً وجود شخصیت علمی و اجتماعی اعتضادالسلطنه و معاون او لله باشی شرایط لازم برای فعایت علمی و آموزشی را فراهم کرده بود.
معلمان خارجی دارالفنون تمام وقت بودند. آن‌ها پس از تدریس روزانه به کار تهیه و تنظیم برنامه وتألیف کتاب درسی می‌پرداختند و وسایل کار خود را آماده می‌کردند. درست یک سال پس از تأسیس دارالفنون در روزنامه وقایع اتفاقیه نوشته شده است که:
 «چون معلمین مدرسه دارالفنون یوماً فیوماً با کمال شوق بر مساعی و اهنمام خود می‌افزیند لازم آمد که اسامی بعضی از آن‌ها که خوب ترقی کرده‌اند در روزنامه نوشته شود تا موجب ترغیب و تحریض دیگران آید.
 
معلم توپخانه موسیو کریزر به جهت اطلاع اعضای دولت علیه، از مراتب تحصیل شاگردان خود نوشته می‌گویند که در مدرسه بزرگ توپخانه استریه (اتریش) و سایر مدارس نظامی، شاگردان توپخانه علومی را که در این یک سال با وجود تعطیلات ماه رمضان و غیره شاگردان من تحصیل می‌نموده‌اند در سه سال تحصیل می‌نمایند و این علوم را نه آن است که طوطی وار آموخته باشند. بلکه هر عملی را به تحقیق با ادله و براهین، کتابی به خط خود نوشته در دست دارند و می‌گویند الحق این خدمات به استعداد میرزا زکی مترجم است و بدون زحمات او این خدمت انجام نمی‌گرفت. 
شاگردان مسیو فکتی معلم فیزیک یعنی علم طبیعی داروسازی به استعانت میرزارضا مترجم در درس خود ترقی کرده‌اند. چنانچه دو نفر آن‌ها قابل آنند که اسم آن‌ها نوشته شود. یکی میرزاکاظم پسر میرزا احمد محلاتی و یکی باقرخان ولد هادی خان شیرازی است.
علیم فیزیک بسیار شریف و ماخذ و منابع جمیع تعبیه‌ها و صنایع غریبه فرنگیان است. چندی قبل از این به شاگردان خود این مسئله را درس می‌گفت که: دو فلز مختلف در وقت اصتال ایصال قوتی می‌کنند که آثار غریبه از آن منبعث می‌شود. از جمله تحریک اعصاب حیوانات است. چه مرده و چه زنده، چرخ الماس را شاهد بر تحریک حیوانات زنده آورد و از برای تحریک اعصاب مرده، قورباغه‌ای را پوست کنده به، میلی از مس آویخت و یک سرمفتول آهنی به مس اتصال داده سر دیگر را تا تلاقی اعصاب قورباغه می‌نمود، قورباغه دست و پا می زد چنانکه گویا زنده است.
حاجی میرزا محمدعلی در علم وعمل ساختن جوهریات فرنگی مهارتی به هم رسانده و میرزا محمد حسین، ولد میرزا احمد تنکابنی بسیار خوب است و این اشخاص به مساعدت یکدیگر از قرار تفصیل جوهریات فرنگی را خوب ساخته اند. نمک فرنگی، اقسام شمع، سولفات دو زنگ، اکسید دو زنگ، سولفات دوفر، استات‌دوپتاس، نیترات دارژان، کربنات دوپطاس، استات دوپطاس.
میرزا حسین، ولد میرزا احمد، که شاگرد خود حکیم پولاک، معلم طب است در این هفته به تعلیم معلم کتابی در معالجه وبا نوشته، به حضور اقدس همایون برده، بسیار مستحسن افتاده، پانزده تومان انعام به او مرحمت شد.» (روزنامه اتفاقیه)

نتیجه کار دارالفنون
وجود استادان خارجی که مردان علم وعمل بودند، تشویق مسؤولان کار، مدیریت آگاه و دلسوز سبب شد که دارالفنون در سالهای اولیه به کارهای مهم علمی و صنعتی دست بزند و امیدهایی را که به وجود آمده بود برآورده سازد. پیشرفت دارالفنون چنان چشمگیر بود که ماموران ژاپنی با دیدن آن، به فکر تأسیس دارالفنون در کشور خود برآمدند و بیست سال پس از تأسیس دارالفنون در ایران اقدام به گشایش مشابه چنین سازمانی در ژاپن کردند و به آن جا رسیدند که شاهد هستیم.
فهرست بعضی از کارهایی که در دارالفنون در جهت آموزش علوم و فنون جدید انجام شد، چنین است:
۱- تألیف و ترجمه: بر طبق قراردادی که با استادان خارجی بسته شده بود، هر یک از آن‌ها موظف بودند که هر سال یک کتاب تالیف کنند و تحویل دهند. این کتابها توسط مترجمین و معلمین ایرانی ترجمه و در چاپخانه دارالفنون چاپ ومنتشر می‌شد. فهرست این کتابها که در انتقال علوم و فنون جدید به ایران نقش مؤثر داشتند موجود است.
۲- رواج طب غربی:  در سال ۱۲۶۹ ق، یک سال پس از افتتاح دارالفنون، نخستین عمل جراحی سنگ مثانه، و پس از آن عمل چشم و بعضی سرطان‌ها توسط دکتر یاکوب پولاک، استاد اتریشی انجام شد. بیمارستان دولتی تاسیس شد و در آن جا استادان، دانشجویان را با طب غربی آشنا کردند. نخستن مایه کوبی در دارالفنون انجام شد.
۳- پایه گذاری تلکراف: دانش‌آموزان دارالفنون به راهنمایی معلم علاقمند توپخانه؛ مسیو کریزر یا کریشش (اتریشی)، نخستین فرستنده و گیرنده تلکراف را در اسفند ۱۲۳۶ ش / ۱۲۵۳ ق ساختند و با سیم کشی میان دو کلاس مدرسه، مخابره آزمایشسی تلکراف را در حضور میرزا آقاخان نوری، صدراعظم انجام دادند. ناصرالدین شاه از شنیدن خبر موفقیت این طرح شاد شد و از علی قلی میرزا، اعتضادالسطلنه، عموی دانشمندش که رئیس دارالفنون بود اظهار رضایت خاطر کرد. سپس دستور دادکه بین قصر گلستان و باغ لاله زار سیم تلگراف کشیده شود. پس از آن خط تلگراف میان تهران و چمن سلطانیه زنجان که محل استقرار ارتش ایران بود، برقرار شد.
۴- نخستن نقشه شهرتهران: نخستین نقشه‌ای که به دست ایرانی تهیه شده است نقشه‌ای است که شاگردان توپخانه در خارج مدرسه به راهنمایی «کریشش» از تهران و اطراف آن تهیه کردند. دسته دیگری از همین شاگردان مامور تعیین ارتفاع قله دماوند شدند۱.
۵- رها کردن بالون: در سال ۱۲۹۴ ق، دو بالون از دارالفنون به هوا صعود کرد و مردم تهران شاهد بالا رفتن بالونها بودند. ناصرالدین شاه در نوشته‌های خود با شادی فراوان از این خاطره یاد می‌کند۲.
۶- چاپ و چابخانه: در دارالفنون چاپخانه‌ای دایر شد که به چاپ کتابهای درسی و غیر درسی اختصاص داشت.
۷- کشف معادن و تولید مواد: میرزاکاظم محلاتی، پدر دکتر محمود شیمی پایه‌گذار جدید در ایران معلم فیزیک و شیمی بود. این استاد که خود از فارغ‌التحصیلان دارالفنون بود در آزمایشگاه دارالفنون به ساختن انواع اسیدها دست زد. او وسایل کارش را از پاریس به تهران آورده بود. علاوه بر آن به شناسایی معادن ایران پرداخت.
۸- عکاسی و نقاشی: عکاسی و نقاشی از درسهای دارالفنون بود. در روزنامه دولتی (روزنامه دولت علیه) آمده است که شاگردان مدرسه که نزد «مسیو کارل یان» عکاسی می‌آموختند توانسته بودند از خطوط میرعماد چنان عکسی بگیرند که «هیچ فرقی با اصل آن نمی‌دهند». داروهای عکاسی را در دواخانه مدرسه درست می‌کردند. کمال الملک (محمدغفاری کاشانی) در دارالفنون تحصیل کرد و در نقاشی به مقام والایی رسید و مردسه صنایع مستظرفه را در سال ۱۳۲۹ ق تأسیس کرد. در این مدرسه مجسمه سازی، منبت‌کاری، قالی بافی هم آموزش داده می شد.
۹- جمع آوری کتاب: در دارالفنون کتابهای خطی و چاپی جمع آوری می‌شد. این کتاب‌ها بعدها جزو کتابخانه ملی شد.
۱۰- آمارگیری از جمعیت تهران: نخستین آمارگیری به مدیریت میرزا عبدالغفار خان نجم الدوله و به کمک محصلان دارالفنون صورت گرفته است۳.
۱۱- تربیت جمعی آموزش دیده: در دارالفنون جمعاً ۱۲ دوره، حدود ۱۱۰۰ نفر دانش آموختند و به کارهای سیاسی و علمی پرداختند. نخستین دوره ۱۰۵ نفر بودند که پس از پایان هفت سال از آن جا فارغ‌التحصیل شدند و ۴۲ نفر آنها با هزینه دولت در سال ۱۲۷۵ ق / ۱۲۳۸ ش راهی فرانسه شدند.

پایان کار دارالفنون
تأسیس دارالفنون امید به اصلاحات را در جامعه ایرانی به وجود آورد و معلمان ایرانی و فرنگی چنان به کار مشغول شدند که تصور می‌شد که جریانی از فعالیتهای علمی و فنی بوجود آمده که می‌تواند عقب ماندگیها را جبران کند و نظم نوینی در جامعه پدید آورد. اما متأسفانه این امیدها دیری نپائید و سرانجام با جدا شدن شعبه‌های طب و جراحی و بخشهای نظامی از آن، دارالفنون به یک دبیرستان معمولی تبدیل شد. و پس از مدتی هم تعطیل شد و ساختمان آن رو به تخریب نهاد.

بعضی از عواملی که می توان سبب رکود دارالفنون برشمرد چنین است:
۱- عوامل خارجی: «قدرتی که امیرکبیر را از میان برد می‌دانست که اگر مدرسه درست در کشوری باز شود و شاگردان فهمیده و روشن از آن بیرون آیند نمی توان آن کشور را مستعمره یا نیمه مستعمره گردانید چنانکه این مطلب در کشور ژاپن به آزمایش رسید و ثابت کرد» برای برهم زدن نظمی که بوجود آمده بود، ‌معلمان ایتالیایی به توصیه قدرتهای تخریبی به استخدام دارالفنون درآمدند و در برابر استادان اتریشی، که امتحان کار و صداقت خود را داده بودند به مقابله و کارشکنی برخاستند و نظم مدرسه را از درون مختل کردند. شاه را نیز نسبت به مدرسه و شاگردان بدبین کردند به طوری که به جای تشویق، توبیخ و سرزنش و محدودیت قرار گرفت.
۲- به کارگیری نامناسب: آموزش دیدگان دارالفنون و تحصیلکرده‌های خارج از کشور به کارهای نامناسب و اغلب اداری و سیاسی به کار گمارده شدند. مثلاً میرزامحمودخان منجم قمی که در رصدخانه پاریس کار کرده بود و در آن جا مقام علمی ممتاز داشت، در تلگراف‌خانه مشغول شد و عبدالرسول خان اصفهانی، بهترین شاگرد ریاضی به حکومت ملایر رسید و حتی تحصیلکرده خارج، با درجه دکتری، ‌پیشخدمت مخصوص شد. از افرادی هم که حرفه‌هایی آموخته بودند در جای مناسب خود استفاده نمی‌شد.
۳- انتخاب محصلین بر اساس معرفی و توصیه: در بیانیه ای که برای ثبت نام در سال ۱۲۷۶ ق /۱۲۳۹ ش از طرف دولت صادر می‌شود اعلام می‌گردد که «مواجب به شاگردان جدید مرحمت نمی‌شود.... و اگر این متعلمین در دارالخلافه باهره (تهران) باشند پیش اعتضادالسلطنه وزیر علوم رفته و او به اجازه اولیای دولت به رضا قلی خان، رئیس مدرسه دارالفنون و نایب اول وزیر علوم سپرده به هر علمی که شایسته باشد او را بگذارد. » ملاحظه می‌شود که برای ثبت نام در مدرسه، وزیر علوم باید دیده شود.
۴- عدم آمادگی محصلین: استادانی که از اروپا به ایران آمدند، اغلب تحصیلات عالی داشتند و برنامه کار خود را براساس وجود محصلینی برگزیدند که پایه و مایه اولیه را داشته باشند. در نخستین دوره کم و بیش چنین دانشجویانی برگزیده شدند ولیکن در دوره‌های بعدی مشخص شد که لازم است برای آموزش خواندن و نوشتن آن‌ها نیز از معلمین استفاده شود.

۱- «میرزا عبدالغفار که در علوم و نقشه کشی تخصص داشته و سالها به تدریس این علوم و تربیت آنچه امروز تکنسین خوانده می‌شود اهتمام ورزیده نخستین بار در سال ۱۲۸۶ هجری هجری قمری به یاری جعفرقلی خان، رئیس مدرسه و بیست نفر از شاگردان دارالفنون نقشه اراضی جدید شهرتهران را در مدت ۸ ماه کشیده است و از آن تاریخ که شهرتهران در حصار جدید به سرعت توسعه پیدا می‌کرده است همواره تغییرات و توسعه‌های جدید را در نقشه خود وارد می‌ساخته است. به عبارت دیگر کار نقشه برداری را ادامه می‌داده تا در ۱۳۰۵ هجری قمری کار را به انجام رسانیده و از آن پس ۳ الی ۴ سال هم صرف ترازیابی محیط شهر کرده است تا در سال ۱۳۰۹ هجری قمری اولین نقشه تمام عیار و کامل شهرتهران را از خود به یادگار گذاشته است. از کتاب جغرافیا در ایران. دکتر محمدحسن گنجی صفحه ۲۷ »
۲- «روز شنبه  ۸ ربیع الاول ۱۲۹۴، پنج ساعت مانده به غروب، دو بالون از جلوخان مدرسه معلم خانه به آسمان رفت. ما بعد از صحبت با وزرا در باغ رفتیم، بالای شمس‌العماره، حرم هم پشت بام اندرون ما بودند. کل تهران هم از زن و مرد روی بامها و کوچه ها و غیره بودند. بالون اولی قرمز رنگ بود، هوا رفت. اما کم کم افتاد در باغ سپهسالار مرحوم. مردم هم رفتند. ما بودیم در بالای شمس‌العماره، سیاچی، امین‌السلطنه، عضدالملک، ادیب الملک، فرخ خان‌باشی وجیه وغیره بودند. بعد بالون سفید بزرگ برش فرنگی باد شد. باز همه مردم دوباره جمع شدند در باغها و غیره. این دفعه این بالون بسیار خوب هوا رفت. نیمساعت درست روی آسمان شهر ایستاده بود. دو هزار زرع هم بلکه بیشتر هوا رفت، خیلی خیلی تماشا داشت. دو نفر هم با این بالون هوا رفتند. بالا در باغ نظامیه یا باغ سپهسالار حالیه افتاد،‌بالون هم پاره شد. خیلی خیلی تماشا داشت، هیچ وقت مردم همچنین تماشا نکرده بودند.» خاطرات روزانه ناصرالدین شاه که با دست خط وی نوشته و موجود است.
۳-  در سال ۱۲۸۴ قمری ناصرالدین شاه مقرر می‌دارد که «عبدالغفار جمعیت داراخلافه... را از روی تحقیق و تدقیق مشخص کند» و وی به یاری هشت تن از شاگردان بزرگ و معقول و مودب و با هوش دارالفنون از شانزدهم رمضان ۱۲۸۴ مطابق با دوازدهم ژانویه ۱۸۶۸ و ۲۲ جدی ۱۲۴۶ شمسی تا دوازدهم ذیقعده ۱۲۸۴ یعنی در مدت ۵۵ روز از جمعیت و مساکن تهران سرشماری می‌کند و نتیجه کار خود را به صورت رساله‌ای به اعتضاد السلطنه وزیر علوم می‌دهد.» مجله فرهنگ ایران زمین جلد ۲۰، ۱۳۵۳ صاحب امتیاز و مدیر ایرج افشار

منابع:
۱- تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، دکتر ذبیح الله صفا، امیرکبیر. مراکز علمی ایران صفحه ۱۷ الی ۲۷
۲- مدارس نظامیه و تأثیرات علمی و اجتماعی آن، دکتر نورالله کسایی،‌امیرکبیر.
۳- مدرسه دارالفنون اقبال یغمایی، انتشارات سروا.
۴- تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران. حسین محبوبی اردکانی. دانشگاه تهران
۵- جغرافیا در ایران از دارالفنون تا انقلاب اسلامی،‌ دکتر محمدحسن گنجی. انتشارات آستان قدس.
۶- گنجینه تهران. دفتر دوم طهماسب، دویستمین سال مرکزیت تهران – سازمان اسناد ملی تهران.

نظر شما