ارسال شده توسط مدیر سایت در .
با توجه به جایگاه و نقش تعیین کننده ایی که مدرسه دارالفنون در آموزشهای نوین ایران داشته است و به منظور آشنائی بیشتر با تاریخچه و پیشینۀ این بنای فاخر و ارزشمند ، وب سایت مدرسه دارالفنون مصاحبه ایی را با جناب آقای استاد محمود حکیمی ، مورخ ، پژوهشگر و نویسنده که تعدادی کتاب و مقالات متعدد در مورد مدرسه دارالفنون نوشته اند ، انجام داده است که ضمن تشکر از آقای رحیم روحبخش ( کارشناس اسناد دارالفنون ) که زحمت این مصاحبه را کشیده اند ، تقدیم علاقه مندان می گردد.
استاد محمود حکیمی در نهم شهریور ۱۳۲۳ در تهران و در خانواده ای مذهبی متولد شدند، بعد از پایان دوره ابتدائی به دبیرستان حافظ جنب امام زاده زید رفت و پس از کسب مدرک دیپلم بعنوان سپاه دانش به یکی از روستاهای کردستان رفت و مشغول به تدریس شد ، به گفته خودش از سال ۱۳۳۵ نویسندگی را آغاز کرد ، وی به مدت یکسال در برخی از مجله ها مقالات سیاسی ،داستانی و علمی می نوشت بعد از درگذشت پدرش به دلیل کافی نبودن حقوق معلمی ، کار ترجمه و نوشتن را با شدت بیشتری ادامه داد .
استاد محمود حکیمی از سال ۱۳۴۵ به عنوان معلم وارد آموزش و پرورش شد و تا پایان دوره خدمتش مشاغل بسیاری بر عهده داشت از جمله : معلمی ، دبیر و معاون راهنمائی ، دبیر دبیرستان ، مؤلف برخی از کتاب های درسی تاریخ ، سرپرست واحد مطالعات آموزش و پرورش کودکان استثنائی ، وی در چند سال گذشته در آموزش ضمن خدمت زبان انگلیسی ، مرجع شناسی و روش تحقیق ، ادبیات کودک و نوجوان تدریس کرده است . وی از سال ۱۳۵۱ در مجله های مکتب اسلام ، نسل جوان ، نسل نو ، مکتب تشیع و پیام شادی شروع به داستان نویسی کرد که بعدها داستان هایش به صورت کتاب ، چاپ و منتشر شدند .
تا کنون ۱۳۴ اثر از محمود حکیمی به چاپ رسیده است که ۲۶ مورد آن ترجمه و بقیه تالیف و داستانند ، ۳۶ اثر وی درون مایه ای مذهبی دارند و همه آثارش ویژه نوجوانان و جوانانند ، دوره ۲۲ جلدی تاریخ تمدن ویژه نوجوانان ، تا کنون جوایز بسیاری را به همراه داشته و مجموعه دانشنامه نوین ویژه کودکان نیز در سال ۱۳۷۸ در جشنواره رشد برنده جایزه شد. محمود حکیمی در شهریور ۱۳۸۱ در پنجمین جشنواره شهید رجائی لوح افتخار از دست ریاست جمهوری وقت به خاطر تالیف آثار بسیار در زمینه ادبی و هنری دریافت کرد.
س: آقای حکیمی ، هدف ما در این گفتگو آن است که در باره مدرسه دارالفنون و جایگاه آن در تاریخ معاصر ایران برای ما و خوانندگان و کاربران سایت دارالفنون سخن گوئید . پژوهش های ما نشان می دهد که شما بیش از هر تاریخ نگار دیگری در باره امیرکبیر و دارالفنون مقاله نوشته و کتاب تالیف نموده و منتشر کرده اید . از این جهت دوست داریم که ابتدا در زمینه آثارتان در این خصوص سخن بگویید.
ج : همانطور که فرمودید من تا کنون مقاله های بسیاری در نشریات مختلف در باره امیر کبیر و دارالفنون نوشته ام . بحث و کفت و گو در باره هر کدام از آنها وقت زیادی می گیرد . اما در مورد کتاب های من ، تا کنون در مجموعه ۲۲ جلدی « داستان تاریخ تمدن ایران و جهان برای نوجوانان » در فصل مربوط به قاجاریه به تفصیل از امیرکبیر و دارالفنون سخن گفته ام . در مجموعه هفت جلدی « تاریخ تمدن ایران و جهان برای بزرگسالان » دو فصل جلد هفتم این مجموعه را به دارالفنون اختصاص دادم . دو فصل از کتاب « ایران در عصر قاجاریه » نیز به دارالفنون اختصاص داده شده . دو کتاب « داستان هایی از زندگانی امیرکبیر » و « در قربانگاه استعمار و خود کامگی » فقط به خدمات فرهنگی امیرکبیر اختصاص یافته است .
س: دوست داریم برایمان بگویید علت علاقه شما به امیرکبیر و دارالفنون چیست که اینچنین روزها و ساعتهای بسیار به مطالعه و پژوهش درباره آنها پرداخته و آثار زیادی درباره آنها تألیف کردهاید؟
ج: مدت به مدت ۳۳ سال در آموزشوپرورش به تدریس اشتغال داشتهام و خوب میدانم که مدرسه معلم و کتاب درسی در تعلیموتربیت انسانها بسیار و بسیار موثرند و من دارالفنون را یکی از مدارس بسیار ارزشمند در تاریخ آموزش و پرورش میدانم این است که به این مدرسه و بنیانگذار آن میرزاتقی خان امیرکبیر علاقه بسیار دارم.
س: تا آنجا که اطلاع داریم شما در تاریخ مطبوعات ایران هم پژوهشهایی انجام دادهاید و قصد دارید مجموعهای تحت عنوان تاریخ مطبوعات برای نوجوانان هم منتشر سازید. واقعا همینطور است؟
ج: آری، سالهاست که قصد دارم که این مجموعه را به چاپ برسانم. در آن مجموعه درباره وقایع اتفاقیه هم بحث کردهام علت علاقه من به تاریخ مطبوعات این است که من تاثیر یک مقاله یا کتاب را کمتر از گفتههای یک معلم نمیدانم و عقیده دارم که تاثیر مقاله و کتابگاه بیش از گفتههای یک معلم است.
س: با توجه به اینکه شما برای تألیف تاریخ مطبوعات ایران برای نوجوانان تا کنون مقالات بسیاری از نویسندگان مختلف درباره دارالفنون و یا امیرکبیر خواندهاید کدام مقاله را بهترین یافتهاید؟
ج: پاسخ دادن به این پرسش اندکی دشوار است چون هر نوشته و مقالهای مانند یک کتاب و یا سخنرانی نقاط قوت و ضعف دارد. اما اگر درباره امیرکبیر خواندهام بخواهم داوری کنم مقاله «رازماندگاری امیرکبیر» از آقای موسی فقیه حقانی را که شماره ویژه ایام که در اردیبهشت۱۳۸۴ در ضمیمه روزنامه جام جم چاپ شد بهترین یافتم. ایشان در بخش خداباوری و دینداری امیرکبیر براستی بسیار خوب نوشته اند. بخشهای عدالت قضایی، سختگیری بر مأموران خاطی، برخورد عزتمند با بیگانگان از قسمتهای جالب این مقاله است.
س: نظر شما درباره مقالات دیگری که پژوهشگران دیگر درباره دارالفنون نگاشته و یا سخنرانی کردهاند چیست؟
ج: پاسخ به این پرسش هم دشوار است . چون تاکنون دهها پژوهشگر درباره خدمات امیر و یا دارالفنون مقاله نگاشته و یا سخنرانی کردهاند. در همایش امیرکبیر و اندیشههای نو که در سال ۱۳۸۷ انجام گرفت و سپس متن مقالات در تعدادی کم منتشر شدند براستی من در آن مجموعه مقالات ارزشمندی از دکتر احسان اشراقی، دکتر سید حسن شهرستانی، دکتر ناصر تکمیل همایون، دکتر منصوره اتحادیه، دکتر فتح الله توحیدلو، دکتر رضا شعبانی، دکتر هادی خانیکی، دکتر فرشاد مومنی و دکتر علی صادقی خواندم که براستی بسایر ارزشمند بودند.
س: به نظر شما بهترین مقاله در آن مجموعه کدام بود؟
ج: مقاله آقای دکتر خانیکی تحت عنوان « امیرکبیر و دغدغه آگاهی» به نظر من بهترین مقاله بود. محتوای آن مقاله درباره روزنامه وقایع اتفاقیه بود.
س: شما برجستگی امیرکبیر را که اینچنین مورد علاقه مردم ایران شده است در چه میدانید؟
ج: امیرکبیر نقاط مثبت بسیار داشت اما به نظر من علاقه وی به استقلال ایران و نفرت او از استعمار مهمترین نقطه مثبت او بود و همین امر موجب شد که دو کشور روسیه و انگلیس که از اقدامات امیر سخت نگران شده بودند با دشمنان داخلی امیر همکاری کردند. من این حقیقت را درکتاب« درقربانگاه استعمار و خودکامگی» به تفصیل نوشتم و شرکت سهامی انتشارات قلم آن را در سال ۱۳۸۸ منتشر ساخت.
س:چه عاملی سبب شده است که شما برخی از کتابهای تاریخی و یا مذهبی خود را به صورت داستان مینویسید؟
همانطور که گفتید من فقط برخی از کتابهای تاریخی خود را به صورت داستان نوشته و منتشر نمودهام. این به علت آن است که بیشتر خوانندگان آثار من نوجوان و جوان هستند و آنها داستان را خیلی دوست دارند. به همین علت است که کتاب« داستانهایی از زندگانی امیرکبیر» به چاپ چهلم رسید. البته خوانندگان آثار من میدانند که تمام اسناد و مدارک تاریخی حتی در کتابهایی که به صورت داستان نوشتهام صحیح و بدون تغییر یا دستکاری آوردهام هدف من رساندن حقایق تاریخی به نوجوانان و جوانان میهنم میباشد.
س: آقای حکیمی، چه عاملی سبب شده است که شما در تمام آثاری که درباره امیرکبیر نوشتهاید بر روی دینداری او تاکید بسیار میکنید؟
ج: به خاطر اینکه امیرکبیر یک دیندار واقعی بود. هرگز برای کسب محبوبیت بیشتر تظاهر به دینداری نمیکرد. او بخوبی میدانست که عدهایی از درباریان پادشاهان قاجار ادعای دینداری میکنند اما از دروغ و فریب انسانها باکی نداشتند دین در واقع وسیلهای شده بود برای رسیدن به مقامات بالا.
امیرکبیر بدینگونه نبود. او به حقیقت اسلام راستین، یعنی شیعه اثنی عشری پی برده بود و به اهل بیت علیهمالسلام عشق میورزید. او میدانست که اگر دین وسیله استثمار شود بسیار خطرناک میشود. دروغ و ریا و فریب از نتایح اولیه دینداری ریاکارانه است و امیر بشدت با آن مبارزه میکرد.
س: نخستین کتابی که توجه شما را جلب کرد و موجب شد که شروع به نگارش و تالیفهایی درباره دارالفنون و امیرکبیر بپردازید چه کتابی بود؟
ج: در سال۱۳۴۴ کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابی تحت عنوان امیرکبیر و دارالفنون را منتشر ساخت. در آن کتاب مقاله مرحوم محمد محیط طباطبایی توجه من را جلب کرد و موجب شد که شروع کردم به مطالعه تاریخ قاجاریه و مخصوصا دوران ناصرالدین شاه.
س:شما فکر میکنید چه عاملی سبب گردید که در دوران قاجاریه ایران دجار عقب ماندگی شد و این عقب ماندگی موجب گردید که شخصیتهایی مانند قائممقام و امیر کبیر نتوانستند به اصلاحات خود ادامه دهد و حتی جان خود را در این راه از دست دادند.
ج: من استبداد و خودکامگی پادشاهان را عامل اصلی عقبماندگی در دوران قاجاریه میدانم. دکتر محمود سریعالقلم، درکتاب ارزشمند اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار (انتشارات فرزان روز، تهران، ۱۳۸۹) در کتاب خود به این نکته بخوبی توجه کرده است. فریدونآدمیت هم در کتاب امیرکبیر و ایران به این نکته اشاره کرده است و گفته آن سفیر خارجی را میآورد که نوشته است:« بزرگان این مملکت دشمن امیرنظام هستند... چیزی که در این ملک وجود ندارد، شرف، حیثیت، ایمان و حق شناسی است. سودپرستی، طمع ورزی حاکم بر هر چیزی است.»۱
- فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، چاپ هفتم، انتشارات خوارزمی،۱۳۶۲، ص ۶۶۵.
س: همانطور که شما در کتابهای تاریخی خود نظیر تاریخ تمدن ایران و جهان، تاریخ معاصر ایران دوره قاجاریه، داستانهایی از عصر ناصرالدینشاه، داستانهایی از زندگانی امیرکبیر و مقالات دیگر نوشتهاید، اصولا در دوره قاجاریه، درباریان و شاعران و نویسندگان و خطیبان چاپلوس از ادامه حکومتهایی مانند قائممقام و امیرکبیر نگران بودن و برای برکناری آنان تلاش میکردند. علت اصلی آن مخالفتها را در چه میدانید؟
ج: اصولا در حکومتهای استبدادی، غارتگران بیتالمال و استعمارگران از ادامه قدرت میهندوستان سخت نگرانند. در دوران سلطنت محمد شاه قاجار ، قائممقام فرهانی برای مدتی کوتاه به قدرت رسید. درباریان فاسد از همان آغاز دراندیشه برکناری او بودند. عبدالرضیع حقیقت(........) مولف کتاب نهضتهای فکری ایرانیان درچگونگی قتل قائممقام مینویسد:« آن مرد بزرگ (قائممقام) در زمانی اندک، تمرکز قدرت و سلطنت را برای محمد شاه آماده ساخت... بیگانگان چون دیدند که قائم مقام مردی کافی و از هر حیث لایق میباشد و ممکن است که مملکت را ترقی داده و از زیر بار استعمار آنان بیرون آورد بهوسیله عمال خود به محمد شاه وانمود کردند که قائممقام خیال سلطنت دارد و اگر خودش هم نشود با قدرت و نفوذی که داراست یک نفر از شاهزادگان دیگر را به سلطنت انتخاب خواهدکرد این وسوسهها سرانجام در وجود شاه موثر واقع شد و دستور قتل او را صادر کرد. محمدشاه قائممقام را در ۲۴ صفر سال۱۲۵۱ هجری از باغ لالهزار که به منزلش بود به نگارستان احضار کرد و خواست که همان روز یا روز بعد او را بکشند. به محمد شاه گفتند که در ماه صفر سیدی را کشتن بدشگون است. بگذارید که ماه صفر تمام شود. این بود که پس از شش روز زندانی کردن در آخر صفر اورا خفه کردند.»۲
- ( عبدالرضیع حقیقت، تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان)، بخش دوم تهران: شرکت مولفان و مترجمان ایران، ۱۳۶۸، ص۱۰۷۵)
س: شما فکر میکنید بهترین تعریفی که نویسندگان یا سیاستمداران غربی از امیرکبیر داشتند کدامیک مهمتر است؟
ج: من نظرات گرانت واتسون(Watson) مؤلف کتاب تاریخ ایران درباره امیرکبیر را بسیار مهم میدانم. او در دوران صدارت میرزا آقاسی و امیرکبیر، منشی سفارت انگلیس بود و پس از بازگشت به کشور خود کتاب تاریخ ایران دوره قاجاریه را منتشر ساخت. وی از وضع آشفته دربار تهران و ادارات دولتی در اواخر صدارت میرزا آقاسی سخن میگوید و سرانجام مینویسد:
« ماموریتی که امیر در پیش داشت بسیار سنگین بود.»
و پس از ---- مفصل از خدمات امیر مینویسد:
« در میان همه رجال اخیر مشرق زمین و زمامداران ایران که نامشان ثبت تاریخ جدید است میرزا تقیخانامیرنظام بیهمتاست. «دیوژانس»، روز روشن با چراغ در پی او میگشت. به حقیقت سزاوار است که عنوان «اشرف مخلوقات» به شمار آید، بزرگوار مردی بود.»
(تاریخ ایران دوره قاجاریه. تالیف گرانت واتسون، ترجمه وحید مازندرانی، تهران: کتابهای سیمرغ، ۱۳۵۶،ص ۳۴۲)
س: نخستین اصلاحات امیرکبیر در چه زمینهای بود؟
ج: میتوانم بگویم اولین تلاش امیر در جهت سامان دادن به وضع پریشان و درهم ریخته مالیه و خزانه دولت بود. وی برای ایجاد یک اقتصاد سالم و مستقل قبل از هر چیز از حقوق و مستمری گزاف شاهزادگان و درباریان کاست. برای پادشاه حقوق ثابت معین کرد و از فرمانروایان خواست که مالیاتهایی را که از مردم میگیرند به مرکز بفرستند.
س: اصلاحات دیگر امیرکبیر در چه زمینههایی بود؟
ج: اصلاح امور شهری و امور نظامی، رواج صنایع جدید و توسعه کشاورزی از دیگر اصلاحات امیر بود که بحث درباره هرکدام از آنها زمان بسیار میطلبد. اما با قاطعیت میتوان گفت که تلاش امیر برای نشر دانش و فرهنگ در رأس اصلاحات وی بود. گذشته از تأسیس دارالفنون و انتشار وقایعاتفاقیه که به آنها خواهیم پرداخت تلاش امیر برای ایجاد چاپخانه نشانه دیگری از علاقه وی به اصلاحات فرهنگی بود.
س:امیرکبیر عامل اصلی عقب ماندگی ایران را در چه میدانست؟
ج: امیر عامل اصلی عقبماندگی هرکشور را در میزان استبداد و خودکامگی پادشاهان و یا صاحبان قدرت میدانست. دکتر ادواردپولاک(۱۸۱۸-۱۸۹۱ میلادی)که مدت کوتاهی پس از برکناری و قتل بیرحمانه امیرکبیر به ایران آمد، در سفرنامه خود این حقیقت را آشکارا بیان میکند و شرح میدهد که با اوج گرفتن دوباره استبداد ناصری پس از قتل امیرکبیر، باردیگر ایران در سراشیب انحطاط و عقب ماندگی افتاده است. وی مینویسد:
«هرچه حکومتی مطلقهتر و استبدادیتر باشد به همان نسبت هم احترام به قانون در آن کاستی میگیرد. حاکم استبداد از آن رو که تمام قوانین ناشی از اراده شخصی وی است، در نتیجه جزئیترین تخطی به آنها را از نوعی تمرد از فرامین خود تلقی میکند و آن را مانند جرم خیانت به وطن کیفر میدهد.»
(سفرنامه پولاک : ایران و ایرانیان، ترجمه جهانداری، تهران: انشارات خوارزمی، ۱۳۶۱،ص ۲۹۴)
س: دوکشور روس و انگلیس از ادامه حکومت میرزاتقی خان امیرکبیر نگران بودند. علت آن نگرانیها چه بود؟
ج: اصلاحات امیرخشم بسیاری را برانگیخت. او از چند سوی با نیروهای مخالف برخورد داشت. در میان این نیروها توطئه درباریان فاسد و طمعکار و نیروهای استعمارگر خارجی بیش از همه بود. درباریان فاسد با رهبری مهدعلیا باهم متحد شدند و مقدمات برکناری آن مرد بزرگ را فراهم ساختند. در این میان دوکشور روس و انگلیس از اصلاحات امیر دچار هراس شده بودند زیرا آن دوکشور پیشرفت خود را در عقب ماندگی ایران میدانستند. دو وزیر مختار(سفیران) روس و انگلیس همچنان میخواستند که درامور داخلی ایران دخالت کنند و امیرکبیر مانع بزرگی در سر راه آنان بود. امیرکبیر تلاش فراوان کرد که به نمایندگان وکشوراستعمارگر- روس و انگلیس- بفهماند که در رابطه با ایران با یک کشور مستقل روبرو هستند.
امیر درمقابل خواستهها و تقاضاهای غیرقانونی آن دو دولت با سرسختی تمام مقاومت میکرد. نامههای جاندار،پرمعنا و دلیرانه امیر به سفیران آن دو دولت سلطهجو نشان میدهد که وی چگونه توانست اعتبار ایران را در نظرخارجیان بالا ببرد.
امیر از رجال بیکفایت و نادان که هنری جز چاپلوسی و یا خدمت به بیگانگان نداشتند نفرت داشت. وی تا آنجا که میتوانست به ارشاد و راهنمایی رجال ایران میپرداخت و تلاش میکرد که روح ایران دوستی را در قلب و روح آنان نیرومند سازد. اما هرگاه کسی از تمایل به بیگانه و خدمت به سفارتخانه های خارجی دست بر نمیداشت او را از کار برکنار میکرد.
(تاریخ معاصر ایران در دوره قاجاریه، تالیف: محمود حکیمی، ص ۱۲۲)
س: بزرگترین اقدام اصلاحی امیر را در چه میدانید؟
ج: من بزرگترین اقدام اصلاحی امیرکبیر را بنیان نهادن مدرسه دارالفنون میدانم. با آغاز پادشاهی ناصرالدین شاه در سال ۱۲۶۴ هجری قمری و صدارت میرزا تقیخان امیرکبیر، در زمینه آموزش تحولاتی آغاز شد. اقدام امیرکبیر برای تأسیس دارالفنون براستی اقدامی بزرگ برای تحولاتی در زمینه آموزش بود.
امیر آگاهانه میدانست که هرگونه اصلاح برای پیشرفت باید به دنبال تحولی در آموزش باشد. وی از دوران نوجوانی به کسب دانش اهتمام ورزیده بود و پس از مدتی در دستگاه قائم مقام فرهانی و امیر نظام به مناصب لشگری و کشوری دست یافت. او به واسطه تجربیاتی که در دوران خدمات دولتی خود در دستگاه وزیر عباس میرزا، میرزا ابوالقاسم قائم مقام و دستگاه محمدخان زنگنه امیرنظام داشت پس از رسیدن به مقام صدارت درعصر ناصرالدینشاه در صدد ایجاد تحولاتی پیش رونده در اوضاع کشور برآمد.
او نیک میدانست که هرگونه تحولات مترقی بدون تحولاتی فرهنگی امکان پذیر نیست. پس به فکر تأسیس مدرسهای در ایران افتاد که علوم جدید در آن به جوانان ایران آموزش داده شود.
بدون تردید باید گفت که اندیشهی ایجاد دارالفنون و تلاش در ایجاد بنا و استخدام معلمان استادان خارجی برای مدرسه دارالفنون همه نتیجه فکر و دوراندیشی امیرکبیر بود.
طرح بنای دارالفنون را میرزا رضای مهندسباشی ریخت. وی از محصلینی بود که در عهد عباس میرزا نایب السلطنه برای تحصیل به لندن رفته و در فن بنا و قلعهسازی استاد شده بود و محمد تقیخان معمارباشی در سال۱۲۶۶ و۱۲۶۷ هجری قمری به شاختن آن مأمور گردید.
س: ساختمان دارالفنون از چه زمان آغاز شد؟
ج: در اوایل سال ۱۲۶۶ هجری قمری ساختمان مدرسه دارالفنون در زمینی واقع در شمال شرقی ارک سلطنتی آغاز شد. نقشه مدرسه را میرزا رضای مهندس فراهم آورده بود. میرزا رضا همانگونه که خواندیم از شاگردانی بود که در زمان عباس میرزا برای تحصیل به انگلستان رفته بود. میرزا رضا طی سه سال و نیم اقامت در آن کشور توانست تجربههای فراوانی در رشته مهندسی و فنون نظامی به دست آورد. او در سال ۱۳۲۴ ه . ق . به ایران بازگشته بود(۱)
محمد تقی خان معمارباشی مأمور ساختن عمارت دارالفنون شد و شاهزاده بهرام میرزا به کار بنائی آن رسیدگی میکرد. البته امیر خودش به بنائی دارالفنون سرکشی میکرد. از قسمتهای مهمی که به دستور وی در نقشه ساختمان آمده بود میتوان به تالار تئاتر، کتابخانه و آزمایشگاه فیزیک، شیمی و دواسازی اشاره کرد.
در دورانی که کارگران و معماران مشغول ساختن بنای دارالفنون بودند بهرام میرزای معزالدوله، دومین پسر عباس میرزای نایب السلطنه حاکم پایتخت بود. او از رجال مؤثر و با نفوذ بود و سالها در کرمانشاهان و قزوین و فارس و آذربایجان و خوزستان و لرستان حکومت کرده بود. امیرکبیر مراقبت و مواظبت در کار پیشرفت دارالفنون را به وی سپرد. بهرام میرزا غالبا به جریان کار سرکشی میکرد و نتیجه را به عرض امیر میرساند.
میرزا رضا گذشته از علاقه به رشته خود به نگارش و ترجمه کتاب نیز علاقه داشت. از وی نوشتههای زیادی برجای مانده است که تاریخ پطر کبیر و تاریخ ناپلئون از جمله آنها میباشد.
در شماره ۲۹ روزنامه وقایع اتفاقیه درباره بنای دارالفنون و مراقبت شاهزاده بهرام میرزا مینویسد:
«پارسال امنای دولتعلیه بنا گذاشتند که در میان ارک سلطانی دارالخلافه تهران تعلیم خانهای بسازند که علوم و صنایع در آنجا تعلیم و تعلم شود و از آن وقت هم مشغول ساختن این عمارت هستند و لیکن هنوز تمام نشده است. چونکه کارش خیلی است و تمام کردنش طول دارد. در روز دوشنبه گذشته نواب شاهزاده بهرام میرزا به آنجا رفتند و رسیدگی به کار آنجا کردند و اهتمام نمودند که زود و خوب به انجام برسانند و بطوری محکم و مضبوط میسازند که بیشتر از اغلب بناهای این ولایت سالهای سال آثار جلال این ایام فرخنده باقی خواهد ماند.»
( وقایع اتفاقیه، شماره ۲۹ پنجشنبه۲۳ شوال ۱۲۶۷ه.ق)
ساختمان مدرسه در شمال شرق ارگ سلطنتی که پیش از آن سربازخانه بود نهاده شد. ساختمان قسمت شرقی دارالفنون در اواخر ۱۲۶۷ به انجام رسید و مورد استفاده قرار گرفت بقیه آن تا اوایل سال ۱۲۶۹ پایان یافت. چهار طرف مدرسه را ۵۰ اتاق«منقش مذهب» هرکدام به طول و عرض چهار ذرع ساخته جلو آنها را ایوانهای وسیع بنا نمودند. در گوشه شمال شرقی تالار تئاتر احداث شد.
در پشت دارالفنون کارخانه شمعکافوری و آزمایشگاه فیزیک، شیمی و داروسازی برپا نمودند چاپخانهای هم ضمیمه آن گردید. به علاوه کتابخانه و سفره خانهای ساختند در ورودی دارالفنون به طرف خیابان ارک«درباب همایون» باز می شد. در کنونی آن در خیابان «ناصریه» به سال ۱۲۹۲ ساخته شد.
به دلیل اینکه قرار بود هر فنی در این مدرسه، تعلیم داده شود، به دارالفنون معروف شد. واژه «دارالفنون» برگرفته از دارالفنون فرانسه و عثمانی است که در فرانسه به «پلیتکنیک»معروف بود. نام دیگری که برای دارالفنون در «وقایع اتفاقیه» آمده تعلیمخانه و معلمخانه است.
عنوان دارالفنون نخستین بار در نامهای که میرزامحمدعلی خان، وزیر امور خارجه که امیر وی را برای ریاست دارالفنون در نظر گرفته بود، در ۲۴ محرم ۱۲۶۸ به کلانتر تهران نوشته، آورده، و در روزنامه وقایع اتفاقیه اولین مرتبه در شماره سوم صفر ۱۲۶۸ به کار رفته است.
آغاز ساختن بنای مدرسه دارالفنون
پس از انتخاب محل ساختمان مدرسه و کسب اجازه از ناصرالدین شاه امیرکبیر به میرزا رضا خان دستور داد که نقشه بنای مدرسه را طرح کند.
میرزا رضا خان یکی از پنج محصلی بود که عباس میرزای نایب السلطنه آنان را برای آموختن دانش و هنر همراه سنگ دارسی به انگلستان فرستاد. وی پس از بازگشت به خدمت دولت درآمد و میرزا رضا مهندسباشی لقب گرفت. امیر پس از آماده شدن نقشه محمد تقی خان معمار را به ساختن مدرسه مأمور نمود و البته نظارت بر کل ساختمان بر عهده شاهزاده بهرام میرزا بود.
اقبال یغمایی در کتاب مدرسه دارالفنون مینویسد:
« خود امیر از شوق بسیار زیادی که در پیشرفت کار ساختمان و تأسیس مدرسه داشت هرزمان فرصت مییافت به محل ساختمان میآمد و از نزدیک به کار بنایان توجه میکرد و به بهرام میرزا و معمار دستورهای مناسب را میداد.»۱
امیر دریکجا مینویسد : « امسال در هیچیک از امور بنایی از قبیل عمارت {نیاوران} و مدرسه نظامیه و سربازخانهها کارنشده، سبب معلوم، از جهت بیپولی است » جای دیگر میگوید: « دیروز رفته مدرسه را دیدم، زیاد ناتمامی دارد... تاکیدی که لازم بود کردم . »۲
- اقبال یغمایی، مدرسه دارالفنون، (تهران: انتشارات سردا،۱۳۷۶)ص ۳۹
- فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران و( تهران: انتشارات خوارزمی،۱۳۵۵)، ص۲۵۶.
آماده شدن ساختمان دارالفنون
و سرانجام با کوشش و پیگیری امیرکبیر ساختمان مدرسه دارالفنون به اتمام رسید. میرزاحسنخان اعتمادالسلطنه در کتاب مرآت البلدان مینویسد:
«... هم در این سال (۱۲۶۷هجری قمری) در ارک همایون مدرسه مبارکه دارالفنون ساخته شد اگر چه شروع به ساختن و اقدام به بنای این محل منیف و مکان رفیع فیالحقیقه در سال قبل شد ولی در این سال خجسته مآل ساخته آمد»۱
- میرزا حسن خان اعتمادالسلطنه، مرآت البلدان، ج۲، تهران: انتشارات تهران،۱۳۶۷
دکتر یوسف متولی مولف کتاب وزیرتاریخ نگار عقیده دارد که کتاب مرآت البلدان کار یک نفر نیست و گروهی در این کتاب که مانند دایره المعارف بزرگی از نوشتههای تاریخی، سفرنامهها و تحقیقات نوین است در زمانی طولانی این کتاب را تألیف کردهاند.
افتتاح دارالفنون
میرزا حسن خان اعتمادالسلطنه در مورد پایان یافتن ساختمان دارالفنون و سپس افتتاح آن مینویسد:
« در این سال (۱۲۶۷ هـ . ق) در ارگ همایون، مدرسه مبارکه دارالفنون ساخته شد . اگرچه شروع به ساختن و اقدام به بنای این محل منیف و مکان رفیع، فی الحقیقه در سال قبل شد، ولی در این سال خجسته مال ساخته آمد. طرح این بنا را میرزا رضا خان مهندسباشی کرد و به معماری محمد تقیخان معمارباشی بنا نمودند و قسمت شرقی آن به انجام رسانیدند و معلمین برای تعلیم علوم جدید و انکشافات تازه و السنه مختلف دول اروپایی از فرنگستان طلبیدند»۱
درباره افتتاح مدرسه دارالفنون در مرآت البلدان آمده است:
« روز یکشنبه پنجمربیع الاول سال ۱۲۶۸ هـ . ق یکصد نفر از اولادان شاهزادگان و امرا و رجال دولت که برای تحصیل در مدرسه مبارکه دارالفنون منتخب شده بودند، به توسط میرزا محمد علیخان وزیر دول خارجه شرف اندوز خاک پای مبارک شده، بعد از آن به مدرسه مبارک آمده به میمنت شروع به تحصیل کردند و در این روز دارالفنون افتتاح شد و حسب الرسم تشریفات معمول به عمل آمد.»۲
- مرآت البلدان، ص۷۹
- عمان
خبر افتتاح دارالفنون در وقایع اتفاقیه
«پارسال امنای دولت علیه بنا گذاشتند که در میان ارگ سلطانی دارالخلافه طهران تعلیم خانه بسازند که علوم و صنایع در آنجا تعلیم و تعلم شود و از آنوقت هم مشغول ساختن این عمارت هستند ولکن هنوز تمام نشده است وچونکه کارش خیلی است، تمام کردنش طول دارد. در روز دوشنبه گذشته نواب شاهزاده بهرام میرزا به آنجا رفتند و رسیدگی بکار آنجا کردند و اهتمام نمودند که زود و خوب بانجام برسانند و بطوری محکم و مضبوط میسازند که بیشتر از اغلب بناهای این ولایت سالهای سال آثار جلال این ایام فرخنده باقی خواهد ماند.»۱
- وقایع اتلافیه، ۲۳ شوال ۱۲۶۷
دعوت استادان
در همان حین که ساختن بنای مدرسه در جریان بود امیر برای استخدام معلمان متخصص از اروپا اقدام کرد و مسیوجان داوود را که مدتها پیش در ایام سفارت ارزنه الروم در خدمت او بود و در این دوران جزو اعضای سفارت ایران در سنپطرزبورگ بود برای آوردن معلمان از آلمان، پروس و اتریش مأمور کرد.
جان داوود به کشور اتریش رفت که در اثر کفایت و حسن سیاست مترنیخ، صدراعظم اتریش، در آن موقع یکی از برجستهترین کشورهای اروپایی به شمار میرفت و به جهت رقابت با عثمانی علاقهمند به دوستی با کشور ایران بود و میخواست ایران دارای قوای منظم و تشکیلات مرتبی شود تا بتواند خود را از اعتراضهای دولت عثمانی حفظ کند به همین دلیل، سفیر ویژه ایران را با احترامات زیاد پذیرفت و دستور داد ۷ تن از بهترین معلمان و افسران را انتخاب و همراه مسیوجان داوود نمایند.
امیر مردی سیاستمدار و باهوش بود و به همین دلیل تلاش کرد معلمانی که برای دارالفنون استخدام میکند از یک کشور بیطرف باشد به دلایل زیر:
- جلوگیری از نفوذ دولتهای روس و انگلیس
- توجه به تجربه تلخی که مربیان نظامی فرانسه در جنگ اول ایران و روس و مربیان انگلیس در جنگ دوم ایران و روس و در جنگ هرات برای ایران به جای گذاشته بودند.
- ماده پنجم عهدنامه ایران و انگلیس که میگفت ایران باید از کشورهایی که با انگلیس در نزاع نیستند معلم استخدام کند.
در مورد معلمان فنون و رشتههای دارالفنون امیر در نامهای به مسیوجانداوود مینویسد: معلم نظامپیاده یکنفر، معلم توپخانه یکنفر، معلم علم هندسه یکنفر، تشریح یکنفر و معلم سوارهنظام یکنفر که باید مسیوجان داوود از مملکت ایتالیا و اتریش و پروس برای مدت ۵ تا۶ سال اجیرکند و با آنها قراردادی منعقد نماید.
حقوق این معلمان سالی ۴هزارتومان تعیین شده بود. امیردرنامه دیگری به مسیوجان داوود مینویسد که بنای مدرسه تمام شده و سعی کند هرچه سریعتر معلمان را به ایران بیاورد و معطل نکند. این تعجیل امیر نشان از استفاده وی از زمان دارد که شاید دول استعمارگر نتوانند و در افتتاح دارالفنون و در سیاستها و برنامههای آن تاثیر بگذارند؛ و نیز در انتخاب معلمان دخالت کنند، چرا که دول روسیه و انگلستان تمایل نداشتند پای کشور ثالثی به ایران باز شود.
ابتدا قرار بود این مدرسه بزرگ تنها برای فرزندان دیوانیان و لشگریان و درباریان و از همه بالاتر، شاهزادگان گشوده بشود، ولی این انحصارگرایی به وسیله شخص امیر شکسته شد و مدرسه شاگردان متفرقهای از طبقات دیگر را در خود جای داد.
لباس شاگردان دارالفنون فراخور رشته تحصیلیشان متفاوت بود و سالانه دو دست لباس مجانی زمستانی و تابستانی به آنها داده میشد. شاگردان ناهار را به خرج مدرسه میخوردند و جزو خدمتگزاران دولت محسوب شده و مقرری مختصری نیز داشتند. دوره تحصیلی معمولا ۶سال بود. در مدرسه نمازخانهای نیز دایر بود که شاگردان به موقع در آنجا نماز میگذاردند. بودجه دارالفنون در سال تأسیس آن ۷۷۵۰ تومان بود.
ورود معلمان اروپایی به تهران در تاریخ ۲۶ محرم ۱۲۶۸ق/۲۴نوامبر۱۸۵۱ میلادی، یعنی یک روزپس از عزل امیر بود. با تمام این مسایل، امیر پس از ورود معلمان نگران وضع آنان بود و سفارش میکرد که مراقب احوال آنها باشند، طوریکه از آمدنشان به ایران پشیمان نشوند چراکه دشمنان امیر به دنبال بازگرداندن معلمان به کشورشان بودند؛ اما با علاقهای که ناصرالدین شاه به مساله داشت، این امر منتفی شد، ولی برخلاف تلاشهای امیر، مخالفان توانستند در میان این معلمان کارشناسان انگلیسی را نیز استخدام کنند.
سرانجام یکروز پس از ورود معلمان اروپایی مسیوجان داوود آنها را به شاه معرفی کرد و شاه با تقدیر نامهای وی را مورد تفقد قرار داد.
مدرسه پنجم ماه ربیعالاول ۱۲۶۸ با انتخاب اولاد شاهزادگان عظام و امرا و اعیان و رجال دولت، توسط میرزا محمد علی خان شیرازی وزیر دول خارجه و پس از تایید شاه شروع به کار کرد و دارالفنون افتتاح شد. تعداد شاگردان دارالفنون ابتدا بیش از ۳۰ تن نبود و کمکم به ۱۲۰ نفر رسید و تا زمان افتتاح تکمیل شد. نخستین فارغالتحصیلان در سال ۱۲۷۶ از مدرسه جهت اعزام به اروپا فارغالتحصیل شدند.
س: معلمان ایرانی مدرسه دارالفنون چه کسانی بودند؟
ج: در مرآتالبلدان تألیف محمد حسنخان اعتماد السلطنه اسامی معلمان ایرانی دارالفنون بدین ترتیب ذکر شده است:
- میرزا احمد حکیمباشی کاشانی، معلم طب قدیم
- ابوالقاسم حکیم باشی،معلم طب قدیم
- اسدالله، معلم فارسی و عربی و پیش نماز مدرسه
- ملاحسین، معلم فارسی و عربی
- میرزا رضای دکتر که در اروپا تحصیل کرده بود، معلم طب
- شیخ صالح، معلم فارسی و عربی
- میرزا عبدالغفار نجم الملک، معلم علوم ریاضی
- علی اکبرخان نقاش باشی، معلم نقاشی و زبان فرانسه
- محمد کاظم محلاتی، معلم فیزیک و شیمی
۱۰-میرزاعلی دکتر همدانی، معلم طب
دارالفنون، در دوره اول و دوم و سوم توانست عده زیادی از دانشمندان را به جامعه تحویل بدهد. برای نمونه افرادی چون حاج نجمالدوله، میرزا کاظمخان شیمی، دکتر علمالدوله ثقفی، میرزا رضاخان مهندسالملک، دکتر ولیالله خان نصر، میرزا محمد علی خان ذکا الملک(فروغی) و بسیاری دیگر از تربیتشدگان دارالفنون بودند.
س: معلمان اروپایی که در دارالفنون مشغول تدریس شدند چه کسانی بودند؟
ج:
۱- بارون گومنز اتریشی، معلم پیاده نظام
۲-مطراتسو ایتالیایی، مربی سپاه و فن آرایشی لشگر
۳-کرزیز اتریشی، معلم توپخانه و ریاضیات
۴-پنه رو اتریشی، معلم سواره نظام
۵-زاتی اتریشی، مهندس نظام و معلم ریاضی
۶- بوهلر فرانسوی، معمل ریاضیات و نقشه کشی
۷- کارنتای اتریشی، معمل معدن شناسی
۸- فکتی ایتالیایی، معلم فیزیک و شیمی و داروسازی
۹- دکتر پلاک اتریشی، معلم طب و جراحی
۱۰-شیلمر هلندی، پزشک
۱۱-ریشارخان فرانسوی، معلم زبان فرانسوی
۱۲-کاژر پلو ایتالیایی، معلم نقاشی
برخی از معلمان اروپایی دارالفنون پس از اتمام قراردادشان به کشور خود بازگشتند و برخی دیگر در ایران ماندند. اوضاع دارالفنون با توجه به اهدافی که امیرکبیر برای آن در نظر داشت پیش نرفت. ناصرالدین شاه تا مدتی به دارالفنون علاقه داشت و به دلیل همین علاقه و مقدمات صحیحی که امیر برای این بنای خیر چیده بود تعلیمیافتهگان فاضلی بیرون آمدند.
س: در مورد شخصیتهای خارجی که در مورد امیرکبیر و خصوصیات و ویژگیهای او سخن گفته اند مواردی را بیان فرمائید.
ج: شخصیتهای علمی ادبی سیاسی و ... درباره امیرکبیر سخن گفتهاند از جمله :
کنت دوگوبینو، سفیر مشهور فرانسه در ایران زمان سلطنت ناصرالدین شاه درباره ویژگیهای امیرکبیر مینویسد:
« امیرنظام میخواست عظمت دیرینه کشورش را بازگرداند. درهمهجا سربازخانه، کاروانسرا و پل بنا کرد. تشکیلات پست را بازسازی کرد و در سراسر کشور شبکهای از چاپارخانهها به وجود آورد و... به تجدید نظر در مساحی و ثبت اراضی و املاک پرداخت و اساس مالیاتها را تغییر داد به نحوی که بدون آنکه به روستائیان فشار وارد سازد، درآمد دولت را افزایش دهد. توجه زیادی به کارخانهها نمود و احداث صنایع جدید را تشویق کرد. او میخواست همه کارمندان دولت خود او را الگو قرار دهند که بسیار پاک بود. » سفرنامه کنت دوگوبینو صفحه ۲۳۰
لرد کرزن نایبالسلطنه هند و وزیر امور خارجه انگلیس درباره امیرکبیر چنین نوشت:
«ناصرالدین شاه هم به عادت معمول صفحههای خونینی برتاریخ سیاه این ملت تیره روز افزود. مثلا یکی از فرزندان لایق و رشید ایران میرزا تقیخان امیرکبیر که میتوانست ایران را به اوج عظمت برساند به دست همین پادشاه کشته شد. امیرکبیر شوهر خواهر پادشاه بود و هیچگونه تقصیری جز اصلاح امورکشور در مدت بسیار کوتاه مرتکب نگردید.»
جرج . ن کرزن کتاب : ایران و مساله ایران، ص ۷۶
س: تا کنون نویسندگان و پژوهشگران بسیاری درباره مدرسه دارالفنون کتابها و مقالات بسیار نوشتهاند. شما بهترین مقالهای که درباره مدرسه دارالفنون نوشتهشده کدام مقاله میدانید.
ج: همانطورکه گفتید تاکنون کتابها ومقالات بسیار درباره دارالفنون نگاشته شده و شاید بتوانم بگویم که بسیاری از آن مقالات را خواندهام. به نظر من مقاله مرحوم محمد محیط طباطبایی پژوهشگر برجسته تاریخ معاصر بهترین مقاله درباره دارالفنون است. این مقاله در سال ۱۳۵۴ در کتاب امیرکبیر و دارالفنون به چاپ رسید.
س: شما در بیشتر گفتوگوهای خود با خبرنگاران از مرحوم محیط طباطبایی تعریف و تمجید بسیار میکنید. ممکن است علت این علاقه را بدانم.
ج: مرحوم طباطبایی براستی اندیشمندی فرزانه و بزرگوار بود. من تا کنون بیش از صد کتاب درباره تاریخ مطبوعات ایران خواندهام و قصد دارم کتابی در این زمینه منتشر کنم. در میان ده کتاب من کتاب تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران از مرحوم محیط طباطبایی را بسیار مفید یافتم.
س: در میان سیاحان و خارجیان که درباره امیرکبیر مطالبی نوشتهاند کدامیک از قتل بیرحمانه او سخن گفتهاند.
ج: بیشتر خارجی ها از قتل امیر سخن گفتهاند اما خانم مری شیل بهتر از دیگران آن فاجعه عظیم را شرح داده است.
در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، کلنل شیل در برکناری میرزا تقیخان امیرکبیر نقش بسیار داشت اما همسرش خانم مری شیل درخاطرات خود از امیرکبیر تعریف بسیار کرده است. و در صفحه ۱۵۸ ترجمه فارسی وی آمده است:
میرزا تقیخان امیرکبیر صدر اعظم ایران از خیلی جهات مرد برجستهای به شمار میآید. یکی از آرزوهای بزرگ او این بود که مقام ایران را در بین خانواده ملل ترقی دهد و این مملکت را از قید اسارتی که به نظر او از جانب سه قدرت بزرگ همسایهاش در آن گرفتار بود رهایی بخشد.»
(خاطرات لیدی شیل، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، نشر نو، تهران۱۳۶۲)
خانم شیل در خاطرات خود شرح میدهد که حتی پس از برکناری امیر دشمنان او همچنان نگران بودند که باردیگر امیرکبیر« مورد مرحمت قرارگیرد» این بود که تلاش کردند که شاه را به قتل او وادار سازند.
خانم شیل دراینباره نوشته است:
«... در این مدت دشمنان امیر آرام نمینشستند و بیشتر از این وحشت داشتند که مبادا یک روز او دوباره مورد مرحمت پادشاه قرار گیرد و به سرکارش باز گردد. آنان هر روز گوش شاه را از خطراتی که زنده نگهداشتن مردی مثل امیر که هر آن منتظر فرصتی برای نابودی او و از هم پاشیدن بساط سلطنتش میباشد داشت، پر میکردند و این عده که مأذول به فاش کردن نامشان نیستم آنقدر به عملیات خود ادامه دادند تا سرانجام فرمان قتل امیر را به امضای شاه رساندند و فراش باشی مخصوص شاه را با این دستورنامه به معیت چند میرغضب بفوریت روانه کاشان نمودند. این فراشباشی از کسانی بود که تحت توجهات امیر ترقی کرده و از هیچ به این مقام رسیده بود.
به دلایلی که هیچکس جز خود ایرانیها از آن سر در نمیآوردند، آنها قبل از اجرای حکم شاه، متوسل به حیلهای شدند و برای فریب دادن همسر امیر، یکی از زنان اندرون را به سراغ شاهزاده خانم (عزت الدوله) فرستادند تا به او بگوید: اشک از چشم پاک کند و مژده دهد که شاه با امیر به سرمهر آمده و بناست او را یا به تهران بازگرداند و یا به کربلا بفرستد... و شاه خلعتی برایش فرستاده که در راه است و ظرف یکی دوساعت آینده خواهد رسید. پس بهتر است که امیر به حمام رود تا برای پوشیدن خلعت آماده باشد.
امیر که تا بحال جرأت نداشت از حریم امنیتی فراهمشده در مجاورت شاهزاده خانم دور شود، با شنیدن این خبر مسرت انگیز راضی به توصیه آن زن شد و برای رفتن به حمام از شاهزاده خانم جدا گشت، ولی خبر نداشت که این آخرین جدایی آنهاست و دیگر موفق به دیدار یکدیگر نخواهند شد.
وقتی که امیر به حمام رسید، فراش باشی و گروه دژخیمان به سروقتش آمدند و فرمان قتلش را ارائه دادند، ولی نحوۀ اجرای آن را به خودش واگذار نمودند. جنایت با گشودن رگهایش به انجام رسید و به طوری که میگویند امیر در کمال شکیبایی و متانت به سرنوشت خود تسلیم شد و تن به مرگ داد.»
(خاطرات ایدی شیل، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان،نشر نو، تهران:۱۳۶۲، به نقل از کتاب داستانهایی از زندگانی امیرکبیر، نوشته: محمود حکیمی،تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سی و هفتم، ۱۳۸۴، ص ۲۲۰)
ما را در اینستاگرام دنبال کنید: darolfonoon_amirkabir@
نظر شما