« بن بست امیر» به قلم نازیلا ناظمی کارشناس ارشد تاریخ معاصر ، مجلۀ دانستنیها.

به گزارش وب سایت مدرسۀ دارالفنون ، خانم نازیلا ناظمی کارشناس ارشد تاریخ معاصر در آخرین شماره مجله دانستنیها ضمن پرداختن به انقلاب مدرنیته ژاپن، نگاهی کرده  به دلایل شکست و ناکارآمدی تلاش های امیرکبیر در نوسازی ایران و پیروزی و موفقیت امپراتور متسوهیتو در ژاپن در امر ترقی و بازسازی نظام اجتماعی ژاپن.

ناظمی گفت : آنچه مهم است اینکه تنها ۱۷ سال پس از دوران امیر ژاپن وارد عرصه تغییرات می شود. تقدیر بود یا خودآگاهی ، مهم آن است که نشد آنچه می بایست در ایران پیش می آمد.

مدرسۀ دارالفنون  بدینوسیله از مجلۀ وزین دانستنیها و سرکارخانم ناظمی که همکاریهایی را با حوزۀ  گنجینۀ و مرکزاسناد دارالفنون دارند تقدیرمی نماید.

 

 

 

                                                 بن بست امیر کبیر

قرن نوزدهم میلادی برای دو کشور ایران و ژاپن مملو از وقایع غیرمنتظره و سرنوشت ساز بود. دو کشور نه چندان مطرح در سطح جهانی، در این قرن با یک انفجار فکری و اجتماعی روبرو شدند، انفجاری که یکی را به فراسوی پیشرفت پرتاب کرد و آن دیگری را چون مرغی بال شکسته در حسرت پرواز، محکوم به حبس در قفس.

نزدیک به ۱۷ سال پس از آنکه میرزا تقی خان امیرکبیر اصلاحاتی بنیانی را در ایران پایه ریزی کرد، امپراتور متسوهیتو که پس از برتخت نشستن نام سلطنتی میجی را انتخاب کرده بود، اصلاحات دامنه دار خود را در ژاپن آغاز کرد.

امپراتور میجی، بانی اصلاحاتی در ژاپن شد که پیشرفت و توسعه ژاپن امروزی را رقم زد. او وارث کشوری بود که قرن ها در زیر سایه عظمت چینی ها و سپس حکومت نظامی شوگان ها و اقتدار حکومت ملوک الطوایفی و سنت های دست و پاگیر قرار داشت. وضعیت ژاپن در آن روز شباهت بسیار به ایران دوره امیرکبیر داشت. امیرکبیر هم اصلاحات خود را در شرایطی آغاز کرد که هنوز مدت زمانی طولانی از به تخت نشستن ناصرالدین میرزا با سعی و تلاش او نمی گذشت. تیولداران و نظامیان یا جنگجویان قدیمی در ژاپن حکم همان درباریان و اشراف زادگان را در ایران داشتند، کسانی که با توجه به نزدیکی و قرابتشان با دربار پادشاه و در اختیار داشتن ثروت بسیار حتی اختیار شاه را در دست خود داشته و در همراهی با سیاست های نفوذی کشورهای بیگانه، سرنوشت و آینده ملک و مردم را بازیچه خود قرار داده بودند. پس باید توجه داشت که در نبرد امیرکبیر برای رسیدن تغییرات همه جانبه در کشور و بهبود بخشیدن اوضاع سیاسی و اقتصادی و امنیتی جامعه، این گروه در صدر دشمنان او قرار داشتند. در ژاپن نیز برای بازگرداندن قدرت از دست رفته خاندان امپراتوری و کوتاه کردن دست نظامیان و سرمایه داران وانجام اقدامات اصلاح طلبی، متسوهیتو همانند امیرکبیر با چنین دشمنانی روبرو بود.

امیرکبیر که تمامی مصیبت ها و عقب ماندگی ها را ناشی از زیرساخت های غلط و آموزش های نادرست و سنت های دست و پاگیر و غلبه نظام اشرافی گری می دانست، در صدد برآمد تا تغییر نظام آموزشی و تعلیم و تربیت را با بهره گیری از آنچه در دنیای غرب مبنای آموزش جوانان بود، سرلوحه اصلاحات گسترده خود قرار دهد. قطع مستمری ها و دریافتی های بی رویه اشراف و تلاش در کوتاه کردن دست کشورهای بیگانه از دخالت در امور داخلی کشور، اقدامی بی سابقه و حرکتی بزرگ در آن بازه زمانی بود. ناصرالدین شاه که سلطنتش را مدیون اقدامات امیر می دانست، هر چند دوره ای اندک، او را در رسیدن به اهدافش همراهی می کرد، اما نفوذ فرهنگ سنتی اشرافی در درونش آن اندازه بود که بالاخره تسلیم خواسته های دشمنان امیرکبیر گردید. امیرکبیر را نباید مردی بی تدبیر دانست که بدون آینده نگری قدم در جنگی نابرابر می گذارد، اما میرزاتقی خان، مرد عمل بود و اندیشه او آن بود که حتی یک گام به جلو بهتر از نشستن و نگاه کردن و تسلیم قضا و قدر شدن است. این طرز فکر را با اندک اختلافی می توانیم در اندیشه متسوهیتو ببینیم. در زمان امیرکبیر ایران روابطی با ژاپن نداشت، در واقع در اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و مدتها پس از شهادت امیر بود که شاه با سفیر ژاپن در روسیه ملاقات کرد. تلاش امیر در ایران برای محدود کردن قدرت پادشاه و درباریان بود و در ژاپن برای بازگرداندن قدرت به امپراتور که سال های متمادی بود به دست شوگان ها منزوی شده بود. در آنجا امپراتور خود در راس اصلاحات قرار گرفت و با کمک صدراعظم و دیگر همفکرانش هر آنچه در توان داشت برای کوتاه کردن دست نظامیان و زمین داران انجام داد و در این راه حتی از نابودی طبقه سامورایی که از احترام خاص در میان عامه مردم برخوردار بودند، کوتاهی نکرد. در اینجا، امیر تنها بود . به معنای واقعی کلمه تنها، اما این تنهایی مانع از عزم بزرگ او برای ایستادن در برابر جهل و استبداد نشد. در سال ۱۲۶۶ میرزا تقی خان که هنوز نور چشمی شاه بود، سنگ بنای نظام آموزش نوین را در ایران بر زمین زد. آغاز ساخت دارالفنون حرکتی بزرگ و درخور توجه جهانیان بود، تا آنجا که شیل سفیر انگلیس در ایران درباره آن می گوید: «امیرنظام نقشه خود را در بنای مدرسه نسبتاً وسیعی برای تعلیم جوانان ایرانی با یکدندگی و با استقامت خاص آغاز نهاده و بدون تردید به انجام خواهد رسانید.»

دارالفنون که نهایت آرزوی امیرکبیر برای ایجاد تغییرات در ایران بود، در سال ۱۲۶۸ قمری و در زمانی که امیر در تبعید و در فین کاشان به سر می برد، علی رغم تمام تلاش های میرزا آقا خان نوری برای برهم زدن آنچه امیر ساخته بود، افتتاح شد. امیر حتما از افتتاح مدرسه آگاه شد، اما این شادکامی ۱۳ روز دوام آورد و پایه گذار اصلاحات نوین در ایران در روز هفدهم ربیع‌الاول ۱۲۶۸ قمری به شهادت رسید. وقایع بعدی که منجر به اصلاحات دوره سپهسالار و انقلاب مشروطه شد، نشان داد که افکار روشنفکری و اصلاح طلبی هنوز در میان طبقات و اقشار مختلف ایران وجود دارد. با این وجود باید توجه داشت که این حرکت های اصلاح طلبی در ایران پایدار نبود و در مقایسه با آنچه در ژاپن رخ داد، حرکتی بود بدون نتیجه. نزدیک به دو دهه بعد از آنچه در ایران رخ داد و افتتاح دارالفنون، ژاپن با به قدرت رسیدن امپراتوری میجی وارد دوران جدید خود شد. میجی که خود به معنای مستبد روشنفکر است، در واقع حاکمی است که به هر قیمت برای خروج از استبداد تلاش می کند و راه را برای مشروطه ژاپنی هموار می سازد. هرچند حرکت های اصلاح طلبی در کشور ما بسیار پیش از به قدرت رسیدن میجی آغاز می شود، اما اخبار اصلاحات میجی در اواسط صدارت میرزا حسن خان سپهسالار به ایران می رسد و با آغوش باز مورد استقبال مشروطه طلبان و آزادی خواهان قرار می گیرد. در سال ۱۲۹۷ یعنی در آخرین سال های حکومت ناصرالدین شاه، اولین سفیر ژاپن وارد ایران شد و چند سال بعد اولین ایرانیان یعنی علی اصغرخان اتابک و مهدی قلی خان هدایت راهی ژاپن شدند. در همین دوران بود که روزنامه های ایرانی که در داخل و خارج ایران منتشر می شدند، نظیر حبل المتین و چهره نما و اختر به انعکاس اخبار مربوط به اصلاحات و مشروطه و ترقی ژاپن می پرداختند و در واقع به نوعی به مقایسه میان روشنفکری در ایران و ژاپن مبادرت کرده بودند. بررسی تاریخ و تلاش برای آشنا کردن مردم با فرهنگ ژاپن در روزنامه ها و مقالات و رسائل روشنفکری و مشروطه طلبی به تدریج جای خود را به کنجکاوی و طرح سوال می دهد. طبقه روشنکفری که دیگر در جریان مشروطه خواهی قرار گرفته بود، این پرسش را مطرح می کردند، که چرا ایران نتوانست اهداف و آرمان های امیر را برای رسیدن به ترقی و آزادی ادامه بدهد، اما ژاپن در این راه تا آنجا پیش می رود که حتی بعد ها می تواند روسیه را در جنگ شکست دهد. تنها ۱۷ سال فاصله زمانی میان اصلاحات امیرکبیر در ایران و اصلاحات متسو هیتو در ژاپن وجود داشت، اما تنها در مدت ۲۱ سال از ساخت اولین مدرسه نوین یا دارالفنون هایی نظیر آنچه امیرکبیر در ایران پایه ریزی کرد، ژاپنی ها توانستند کشورشان را به قول آلبر ماله به اندازه ششصد سال به جلو ببرند. شاید مقایسه میان امیرکبیر با امپراتور میجی اصلا کاری درست نباشد، امیر کبیر به عنوان صدراعظم بانی اصلاحات بود ، اما قدرت واقعی در دست شاه بود که او هم نگاهش به درباریان و خزانه بود. در ژاپن اما، این شاه بود که بانی اصلاحات شد و برای انجام این هدف هر مانعی را حتی خلاف میل باطنی اش از سر راه برداشت و توانست در مدت کوتاهی کشورش را به حد و اندازه بزرگترین کشورهای اروپایی برساند.متسوهیتو هر چند دروازه های ژاپن را به روی اروپاییان باز کرد، اما مشخص است حد و حدود آنان را نیز تعیین کرده بود و خودش به عنوان رهبر کشور سرسپرده آنان نشد. او چنان قدرتمند در صحنه سیاسی کشورش و جهان ظاهر شد که در ظرف مدتی کوتاه توانست آن نیروی نظامی سنتی را به یکی از قدرتمندترین ارتش های جهان تبدیل کند تا جایی که در جنگ دوم راهی برای متوقف کردن آنان بدون توسل به نیروی اتمی باقی نماند.

                                                                                   ما را در اینستاگرام دنبال کنید : darolfonoon_amirkabir@

نظر شما