به مناسبت یکصدوشصت و سومین سالگرد شهادت امیرکبیر

 نگارش  : حسن عرب باصری

 

میرزا محمد تقی خان امیرکبیر

   (    ۱۲۶۸-۱۲۲۲   هجری قمری    ،      ۱۲۳۰-۱۱۸۶   هجری شمسی    )

 

 در تاریخ پر فراز و نشیب ایران ، همواره  مردانی بوده اند که اقداماتشان اثرات ارزنده و ماندگاری بر این سرزمین گذاشته است ، یکی از این مردان میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیرکبیراست .

میرزا تقی خان فراهانی از نوادر تاریخ کشورماست ، او بی تردید ستارۀ پرفروغ آسمان جلال و شوکت ایرانیان در تاریخ معاصر است ، مردی که علی رغم همۀ ناملایمات جاری در زمان خود بلندتر از دیگران اندیشید و به اندیشه هایش جامۀ عمل پوشانید ، مردی که در ذهن خویش جز سعادت و نیک بختی ایرانیان نمی پروراند ، سیاستمداری که اصلاحاتش می توانست سرنوشت دیگری برای کشور رقم بزند اصلاحات امیرکبیر و نظمی که به « نظم میرزا تقی خانی » شهرت یافته بود طی مدت سه سال به شرایط پر تشویش کشور پایان داد ، اصلاحات و نظمی که اگر ادامه می یافت شاید سرنوشت دیگری برای کشور رقم می زد.

روحیه اصلاح طلب و عشق عمیق او به استقلال و آزادی و اقتدار ملت مسلمان ایران ، زمانی به فریاد دادخواهی ملت مظلوم لبیک گفت که می رفت ثروت و عزت کشور برای همیشه در کام جهنمی استعمار و استکبار جهانی بلعیده شود، امیرکبیر در برابردشمنان دین و مجریان سیاست استعماری ، یک تنه قیام کرد و پوزۀ استکبار و عمال داخلیش را بخاک مالید ، در روزگاری که اکثر رجل سیاسی کشور یا رسوفیل (طرفدار روس ) بودند و یا آنگلوفیل ( طرفدار انگلیس) او یک ملی گرا و استقلال طلب به معنای واقعی بود .

میرزا محمد تقی خان فراهانی ، پسر مشهدی قربان هزاوه ایی فراهانی ، نوۀ طهماسب بیگ است ( مشهدی قربان آشپز اشراف آن زمان بود که بعدها به طور اختصاصی آشپز آشپزخانۀ میرزا عیسی معروف به میرزا بزرگ قائم مقام فراهانی شد.) محمد تقی در خانواده ایی از طبقات پائینی ملت ایران در روستای هزاوه به دنیا آمد و با حفظ این امتیاز در دامان یکی از بهترین و اصیل ترین خاندان های آن روز ایران تربیت یافت او در خانۀ علم و ادب و سیاست وزیری دانشمند و وطن پرست بنام میرزا ابوالقاسم فراهانی (قائم مقام  ثانی ) رشد و نمو یافت و مبانی علمی رایج عهد را همانجا آموخت ، می گویند هنگامی که معلم سرخانه به عادت آن عصر برای آموزش و تربیت فرزندان قائم مقام به منزل وی می رفت ، این کربلائی زاده که آنوقت به اسم کربلائی محمد تقی نامیده می شد در پشت درب اتاق از لای در گوش به تدریس معلم می داد ، قائم مقام که به عشق مفرط وی پی می برد بر خلاف سنت و رویۀ رجال و درباریان قاجار که درس و تحصیل و کسب علم و معرفت را برای نوکران و خدمه و رعیت خود مناسب نمی دانستند و به آنها اجازه نمی دادند که همردیف فرزندانشان در یک کلاس درس بخوانند ، در مقام حمایت و تربیت او برآمد و اذن داد که او هم در سلک شاگردان همان معلم سرخانه در آید و همراه فرزندانش کسب علم و معرفت نماید.

خانه و دستگاه قائم مقام مترقی ترین کانون خانوادگی آن عصر بود و پدر قائم مقام ثانی یعنی میرزا عیسی معروف به میرزابزرگ اولین کسی بود که احتیاجات و تمنیات عهد را دریافته و هم او بود که نخستین قافلۀ محصلین ایرانی را به انگلستان اعزام کرد و میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی نیز به نوبۀ خود همان سیره را دنبال کرد.

در همان زمان کودکی آثار هوش و استعداد در چهرۀ محمد تقی نمایان بود طوری که قائم مقام روزی به او می گوید :

« فرزند ، در آتیه تو مشاغل بزرگی را اشغال خواهی کرد و روزی خواهد رسید که در باریکترین مواقع اگر خائنین و مغرضین فراهم نشوند ، کشتی طوفان زده مملکت را از گرداب هلاکت و پریشانی نجات خواهی داد.»    (مکی ، ۴۶چاپ سوم )

پیش بینی قائم مقام درست بود ، محمد تقی خان بعدها در دستگاه وزیرانی دانشمند و وطن پرست چون میرزا عیسی ، قائم مقام اول ، میرزاابوالقاسم قائم مقام ثانی و عباس میرزا نایب السلطنه خدمت کرد و به فردی فرهیخته ، لایق و کاردان مبدل گشت ، او مشاغل بزرگی را احراز کرد و در مدتی کوتاه کارهای ماندنی انجام داد به نحوی که وقتی از جانب قائم مقام به اولین ماموریت سیاسی اش اعزام می شود و به تبریز می رود و پس از مدتی از آنجا نامه ایی برای قائم مقام می نویسد ، قائم مقام پس از خواندن نامه محمدتقی به برادرزاده اش می گوید : . . . خلاصه این پسر ترقیات دارد باش تا صبح دولتش بدمد.

میرزا تقی خان جوانی را بخدمت قائم مقام در آذربایجان گذراند و آذربایجان نیز در آن عصر بعلت موقعیت جغرافیائیش مهد ترقی و تجدد بود پس خیلی طبیعی است که این مقدمات نیز خطوط اساسی و برجسته ایی در فکر امیر باقی گذاشته باشد. محمد تقی در سن ۲۲ سالگی به هزاوه رفت و با « جان جان خانم » دختر عمویش شهباز خان ازدواج کرد و با او به تبریز رفت و به جمع درباریان فتحعلیشاه پیوست .

سفرهای خارجی امیرکبیر و آشنائی با تحولات روسیه و عثمانی .

سف به روسیه

هنگامیکه میرزا محمد تقی فراهانی در تبریز بود واقعۀ مهمی در تهران روی داد و آن قتل گریبایدوف ، سفیر و ۳۴ نفر از اعضای سفارت روس در تهران بود. توضیح اینکه : بعد از پیمان ترکمانچای شاعر و نویسنده مغرو روسی بنام « گریبایدوف » به عنوان سفیر فوق العاده به ایران آمد و تصمیم گرفت که زنان و مردان روسی را که در جنگ به اسارت ایرانیان در آمده بودند به روسیه باز گرداند از جمله این اسیران دو زن گرجی بودند که مسلمان شده و شوهر کرده و همسر اللهیار خان آصف الدوله صدر اعظم فتحعلیشاه قاجار شده بودند و آنها را نیز به زور به سفارتخانه  برده بود ، کار و اصرار این سفیر به شورش مردم کشید و به فتوای حاج میرزا مسیح مجتهد ، مردم به خانه گریبایدوف حمله کردند و وی را با ۳۴ نفر از اعضای سفارت کشتند و مشکلی را برای دربار قاجار به وجود آوردند.

برای رهایی از پیامدهای این رویداد هیأتی به ریاست خسرو میرزا فرزند عباس میرزای ولیعهد در شانزدهم شوال ۱۲۶۴ق به روسیه رفتند، میرزا تقی خان فراهانی نیز از طرف قائم مقام به منظور ثبت وضبط مذاکرات این مأموریت همراه این هیأت عازم  شد، لذا با سفر به روسیه پای میرزا تقی خان امیرکبیر در سن ۲۴ سالگی به آستانۀ دنیای جدید علم و صنعت رسید و خاطر نقش پذیر وی همۀ تجلیات و مظاهر مفید و مترقی آنرا اخذ کرد و مسحور آن شد ، این سفر ده ماه و نیم طول کشید و مأ موریت هیأت ایرانی که همانا عذر خواهی از بابت قتل گریبایدوف بود مورد قبول امپراطور روسیه قرار گرفت در آنجا بود که میرزا تقی خان ذکاوت و لیاقت فوق العاده از خود نشان داد ضمنا" فرصت یافت با همۀ اعضای گروه مراکز علمی ، صنعتی و آموزشی روسیه را ببیند او از کارخانه های اسلحه سازی ، تراش فلزات ، ضرابخانه ، کارخانه تهیۀ ابریشم و پیله وری ، رصد خانه و دبستان و آموزشگاهها و دارالعلم های تول و تفلیس و مسکو و پطرزبورغ دیدن کرد و اعجاز علوم غربی را به چشم دید،  ماشین بخار را دید مدرسه نظام مسکو را دید و تحت تأثیر قرارگرفت ، محمد تقی خان که قبل از این سفر در دستگاه عباس میرزا به عقب ماندگی ایران پی برده بود سعی داشت تا در این سفر دلایل پیشرفت دولت روس را تحقیق و بررسی کند او برآن شده بود تا اعجاز علم را بفهمد ، او از فاصله ایی که میان دو کشور همسایه مشاهده می کرد بشدت تحت تأثیر واقع شده و رنج برد و در عین حال آتشی از درون سینه اش برای تجدید وضع و ایجاد تحول در ایران شعله کشید و در دل آرزو کرد که اگر فرصت یافت کارهای مشابه را در ایران انجام دهد.

سفر به ایروان (۱۲۵۳ هجری قمری )

سفر دیگر میرزا تقی خان در سال ۱۲۵۳ ق در زمان محمد شاه بود در این سال که ناصرالدین میرزای ولیعهد ۸ ساله بود در رکاب او به ایروان رفت و به حضور نیکلای امپراطور روس رسید و با او به زبان روسی سخن گفت.

سفر به عثمانی ۱۲۵۹ قمری

میرزاتقی خان فراهانی در سال ۱۲۵۹ قمری بعنوان نماینده ایران برای حل و فصل مناقشات و اختلافات مرزی با عثمانیها به ارزنه الروم عثمانی سفر کرد ، در این مأموریت که مدت ۴ سال به طول انجامید میرزا تقی خان علاوه بر مذاکرات فشردۀ سیاسی که با نمایندگان روس و فرانسه و انگلیس و عثمانی برای تعیین خطوط مرزی انجام می داد و در نهایت هم موفق شد از حاکمیت ایران بر مرزهای امروزی در آن منطقه به بهترین شکل دفاع نماید و به تثبیت برساند ، کارهای مهم دیگری انجام داد از جمله جمع آوری و تهیه ده ها جلد کتابهای علمی اروپائی و ترجمۀ برخی از آنها که کتاب ۲ جلدی « جهان نمای جدید » نوشته رافائیل قلونل که یک نسخه از آن امروزه در کتابخانه ملی موجود است از مهم ترین این کتابها است که امیرکبیرمطاله کرد و با خود به ایران آورد ، این کتاب حاوی اطلاعات ارزشمندی از کشورهای پنج قاره جهان در مورد مسائل مختلف و مهم تاریخی ، جغرافیایی ، سیاسی ، اقتصادی ، آموزشی کشورهای دنیا حتی اطلاعاتی در خصوص مدارس ، دانشگاهها با تعداد دانش آموزان و دانشجویان و نوع  دروسی که تدریس می شد و تعداد معلمان ، بیمارستانها ، کارخانجات ، سدها و بسیاری اطلاعات و موضوعات دیگر که مخصوصا" شیوه های علم آموزی آنها می باشد، در این کتاب است که از قانون برای تجدید قدرت پادشاه و پارلمان ، آزادی های فردی و نقش مطبوعات ، اطلاعات گران قیمتی به دست می آورد از دیگر اطلاعاتی که در این سفرکسب می کند روزنامه های خارجی است که به دستور او از کشورهای فرانسه ، انگلیس، روسیه و. . . می رسید و از این روزنامه ها گزارشاتی را برای او ترجمه و آماده می کردند و در اختیار او قرار می دادند.این اطلاعات در یافتن مشکل اساسی مملکت در آن زمان که همان عقب ماندگی علمی و عدم و جود مدارسی برای تربیت جوانان بود به امیرکبیرکمک زیادی کرد. امیرکبیر با مسافرت به روسیه و عثمانی و مطالعه و ترجمۀ کتب و مطبوعات اطلاعاتی از مسایل سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی جهان به دست آورد.

شیل وزیر مختار انگلیس می نویسد: « میرزاتقی خان از امور سیاسی اروپا و بنیادهای اجتماعی غرب آگاهی دارد.»

صدرات

محمد شاه در ششم شوال ۱۲۶۴قمری ( ۱۲۲۷ شمسی) درگذشت و ناصرالدین میرزا ، دوازده روز پس از آن در ۱۸ شوال همان سال ( ۱۲/۵/۱۲۲۷ شمسی) پادشاهی خود را در تبریز اعلام کرد، میرزاتقی خان وزیرنظام با قدرت و سیاست شاه و همراهان را به سوی تهران به حرکت در آورد و توانست هزینه لازم را از طریق بازاریان تبریز فراهم کند، تأمین هزینه سفر ناصرالدین میرزا به تهران و کاردانی او سبب شد که در راه تبریز – تهران به لقب امیرنظامی مفتخر شود زمانی که شاه در ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ ق ( ۲۹/۵/۱۲۲۷ ش) در تهران بر تخت نشست امیرنظام لقب امیرکبیراتابک یافت و فرمان صدر اعظمی ( نخست وزیری) گرفت . در این ایام شاه هفده سال و نه ماه و هفده روز از عمرش گذشته بود. امیرکبیردر۲۶ بهمن ۱۲۲۷شمسی (۲۲ربیع الاول ۱۲۶۵قمری ) با عزت الدوله خواهر ناصرالدین شاه ازدواج کرد.

پس از اینکه امیرکبیر در عین شایستگی و سزاواری به صدرات رسید و قدرت کسب کرد نخست به امنیت داخلی پرداخت و کشور را که بعد از جنگ با روسها دچار هرج و مرج ، یاغیگری و گردنکشی در استانها و بلاد مختلف شده بود تحت امر و نظم خود درآورد ، سالار را که در خراسان گردنکشی می کرد و از جانب روسها و انگلیسی ها حمایت می شد سرکوب کرد، محمد علی باب را در قلعۀ فلک الافلاک اعدام کرد ، فارس و بلوچستان را آرام ساخت و در همۀ مناطق عشیره نشین و هرجا که ممکن آشوبی برخیزد قراول خانه ایجاد کرد تا در سراسر مملکت از هرات تا سرحدات قفقاز امنیت برقرار گشت

لحظه روی کار آمدن امیرکبیر ایران در چنگال استعمار خارجی و استبداد داخلی قرار داشت ، روسیه و انگلیس در همۀ کارهای ایران دخالت می کردند و مأ موران آنها آشکارا در دربار ، ارتش ، وزارتخانه ها و بازار حضور داشتند و نظرات خود را اعمال می کردند نظم و قانون در کشور وجود نداشت و هیچ کس از جان و مال و ناموس خود در امان نبود در چنین زمانی بود که امیرکبیر زمام امور را در دست گرفت  در نامه هایی که به نمایندگان سیاسی و نظامی روس می نوشت و در جواب هایی که می داد دلیری و ثبات رأی و میهن پرستی موج می زد ، در چنین فضایی بود که امیرکبیر با استفاده از هوش سرشار ، دانش و تجربه ، همت بلند و نیت پاک خانوادگی ، پس از برقراری امنیت در کشور به انواع اصلاحات دست زد.

اصلاحات امیرکبیر

  1. اصلات عمومی شامل :تشکیلات جدید اداری ، حذف مستمریهای گزاف درباریان ، سرو سامان دادن به مالیه و خزانه مملکت، تعیین حقوق معین برای همۀ شاهزادگان و درباریان حتی خود پادشاه ، ایجاد تعادل در دخل و خرج کشور .
  2. اصلاحات نیروی نظامی شامل : پرداخت حقوق سربازان و دیوانیان ، هرچند کم و ناچیز بود ولی با پرداخت بموقع موجب دلگرمی آنان می شد ، تأسیس کارخانه های اسلحه سازی و توپ ریزی ، تربیت افسران جدید و برقراری درجه های نظامی ، تأسیس نیروی دریایی با خرید چند کشتی ، ایجاد فوج های نظامی ، . . .
  3. اصلاح دستگاه عدالت شامل : جدا کردن امور شرعی و عرفی ، برقراری حکومت قانون ، جلوگیری از بست نشینی و تحت حمایت قراردادن اقلیت های مذهبی و زرتشتی ، مسیحی و یهودی .
  4. اصلاحات اخلاق مدنی : جلوگیری از رشوه خواری ، دزدی ، القاب و عناوین ناپسند کارمندان دولت ، تملق گویی، مدیحه سرایی، هرزه گی و قداره کشی.
  5. اصلاح امور شهری شامل : تأسیس چاپارخانه و پست جدید ، سنگفرش خیابانها ، قانون تقسیم آب ، انتقال آب از کرج به تهران ، تأسیس نیروی انتظامی در شهرها .
  6. صنعت جدید : حمایت از صنایع ملی و کالاهای وطنی ، استخراج معادن ، تأسیس کارخانه های صنعتی و پارچه بافی ، شرکت دادن ایران در نمایشگاه های بین المللی و عرضۀ محصولات ، فرستادن استادان فنون و حرف به روسیه جهت کارآموزی .
  7. کشاورزی : ساختن چند سد ، کشت بعضی محصولات جدید ، گرفتن شیلات از روسها و سپردن آن به دست ایرانیان.
  8. تجارت : پشتیبانی از بازرگانی داخلی و خارجی ، افزایش صادرات ، بنای تیمچۀ امیر.
  9. امور دینی : شکیبایی دینی ، حمایت از حقوق اقلیتهای مذهبی ، تشویق به استفاده از احادیث و روایات مذهبی معتبرو نظرات فقها بجای مرثیه های سست و خفیف مذهبی.
  10. علم و فرهنگ : تأسیس مدرسه دارالفنون ، استخدام استادان خارجی ، ترجمل کتابهای اروپائی، انتشارروزنامه وقایع اتفاقیه ، تأسیس چاپخانه و تشکیل هنأتی از مترجمان زبانهای اروپائی ، و بسیاری اقدامات و اصلاحات ارزنده دیگر...

 

اگر چه هر یک از کارها و اقدامات امیرکبیرارزش دارد اما تأسیس دارالفنون جایگاه دیگری دارد زیرا با پایه گذاری دارالفنون دروازۀ علوم و فنون جدید به روی مردم کشور ما گشوده شد ، دارالفنون پلی بود که آموزش علوم را در مملکت ما از سنت به مدرنیته رهنمون ساخت و اگر امیرکبیر را بانی تمدن جدید در ایران بنامیم حرفی به گزاف نگفته ایم ، در دارالفنون افرادی پرورش یافتند که آرام آرام اندیشه های آزادی خواهی را در جامعه گسترش دادند و مشروطیت را بوجود آوردند و قانون را جانشین حکمرانان مستبد کردند. از راه دارالفنون بود که طب و بهداشت در کشور رواج یافت و از این راه بود که میرزاعبدالغفارنجم الدوله نخستین کتابهای ریاضی و میرزا کاظم محلاتی نخستین کتابهای فیزیک و شیمی و طبیعی را تألیف کردند و جریانی از علوم جدید را در کشور بوجود آوردند ، جریانی که دبستان ، دبیرستان، و دانشگاه را در پی داشت. امروز هر جا از آموزش و پرورش و فرهنگ جدید ایران سخنی گفته یا نوشته ایی نوشته شد بی شک نام میرزا تقی خان امیرکبیربه عنوان پایه گذارو پرچم دار معرفی می شود اما بیدار کردن جامعه ایی که چند قرن را در خواب غفلت گذرانده کار آسانی نیست ، بسیاری از مقاومت ها ، مخالفتها و دشمنی ها بوجود می آید بویژه اگر دست خارجی در کار باشد و جریانهای بوجود آمده در خلاف جهت منافع استعمارگران و عوامل داخلی آن باشد ، کارهای امیرکبیر که در جهتاصلاح و تحول جامعۀ ایران بود دشمنیها را در مقابل داشت ، دشمنان نیرومند خارجی مانند سفیران روس و انگلیس و برخی دشمنان با نفوذ داخلی مانند مهدعلیا مادر پادشاه که سبب شدند شاه جوان بی تجربه امیر را از صدر اعظمی معزول کند و تمام اختیارات او را سلب نماید.

عزل امیرکبیر

حضور امیرکبیر در دربار ناصرالدین شاه همواره مورد مخالفت برخی سفرای کشورها نظیرانگلیس و روس همچنین تعدادی از عوامل داخلی و نزدیکان شاه از جمله مهدعلیا مادرشاه ، اعتمادالدوله و میرزا آخان نوری و شاهزادگان و درباریانی که بواسطه نزدیکی به شاه از خزانه برداشتهای بی حساب و کتاب می کردند و امیرکبیر دست آنها را از خزانه کشور کوتاه کرده بود قرارداشت ، چنان که تلاش های این عده سرانجام منجر به صدور حکم عزل امیرکبیر از مقام خود گردید ، برخی درباریان که او را مخالف منافع خود می دیدند ، تهمت زدند که امیرکبیر داعیۀ سلطنت دارد ، تحریک های مادرشاه و دیگر درباریان باعث ترس شاه شد از این رو حکم عزل امیرکبیر در روز ۱۹محرم سال ۱۲۶۷ هجری قمری به وی ابلاغ شد و چهار روز پس از این ، میرزا آقاخان نوری به سمت صدارت منصوب شد.

حکم عزل امیرکبیر توسط ناصرالدین شاه

چون صدارت عظمی و وزارت کبری زحمت زیاد دارد و تحمل این مشقت بر شما دشوار است شما را از آن معاف کردیمباید به کمال اطمینان مشغول عمارت نظام باشید و یک قبضه شمشیر و یک قطعه نشان که علامتریاست کل کراست فرستادیم و به آن کار اقدام نمایید تا امر محاسبه و سایر امور را به دیگر چاکران که قابل باشند واگذاریم.

در همین رابطه روزنامه وقایع اتفاقیه در روز بیست و ششم محرم سال ۱۲۶۸ق چنین نوشت :

  •  

مایۀ تأسف است که دشمنان امیر به دنبال ترکناری این مرد با کیاست و سیاست دستور تبعید و قتل او را از شاهی که تاج و تخت سلطنت را از امیر دارد ، می گیرند و وی را در هشتم صفر۱۲۶۸با عزت الدوله –همسرش که خواهر ناصرالدین شاه بود و دو دختر که ازعزت الدوله داشت و پسرش که از همسر سابق و مادرش به طرف کاشان بروند ودرحالی که مأموران همراه وی دستور داشتندکه از او جدا نشوند و از بی احترامی و درشت گویی خودداری نمی کردند آنها را به فین کاشان رساندند و چند روز بعد فرمان قتل او در باغ فین کاشان به اجرا درآمد.

  •  

 امیرکبیردو روز پس از عزل به کاشان تبعید شد اما با این وجود مخالفان امیرکبیردر دربار احتمال می دادند که امیرکبیر بار دیگر مورد عنایت شاه قرار گیرد و به قدرت باز گردد بنا براین با کوشش فراوان توانستند حکم قتل وی را از ناصرالدین شاه بگیرند.

سرانجام در ۲۰ دیماه ۱۲۳۰ برابر با ۱۰ ژانویه ۱۸۵۲ میلادی امیرکبیر را با بریدن رگهای دستهایش به شهادت رساندند، جسم امیرکبیر را پس از مرگ ابتدا در همان کاشان دفن کردند ، به روایت میرزا محمد جعفرخان حقایق نگار خورموجی در کتاب مشهور حقایق الاخبارناصری ، روز بعد از قتل ، جسد امیر کبیر را در گورستان « پشت مشهد » کاشان به خاک سپردند اما چند ماه بعد بر اساس وصیت امیرکبیر و با پایمردی و کوشش عزت الدوله همسر امیرکبیرو خواهر ناصرالدین شاه کالبد امیرکبیر را به کربلا حمل کردند و در رواقی که درب آن به سوی صحن امام حسین علیه السلام باز می شود به خاک سپردند ، در اتاق یا رواقی که امیرکبیردر آن بخاک سپرده شده است برخی از پادشاهان و شاهزادگان قاجار نیز نظیر مظفرالدین شاه دفن گردیده اند ولی در زمان حکومت صدام حسین بر عراق ، آثار و سنگ قبور مربوط به به شیعیان از جمله قبر امیرکبیر و سایر قبوری که در این اتاق قرار داشتند تخریب گردیده و کلا" صاف نموده اند و تنها بر بر روی یک سنگ روی دیوار نام آنها ثبت شده است ، لازم بذکر است که این اتاق امروزه محل زیارت خواهران است و ورود آقایان به این اتاق ممنوع می باشد.

حکم قتل (شهادت )امیرکبیر

چاکر آستان ملائک پاسبان فدوی خاص دولت ابد مدت حاج علی خان پیشخدمت ، خاصه فراشباشی دربار سپهر اقتدار مامور است که به فین کاشان رفته میرزاتقی خان فرهانی را راحت نماید و در انجام این ماموریت بینالاقران مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر بوده باشد.

 

  •  

امیرکبیر............حسین مکی

امیرکبیر و ایران.....فریدون آدمیت               

ما را در اینستاگرام دنبال کنید

darolfonoon-amirkabir@

نظر شما